در اوکلاهاما در قرن نوزدهم، دو دختر نوجوان که عاشق داستانهایی درباره قانون شکنان هستند. سایه ای از یک باند سابق را پیدا می کنند و اگرچه ناامید شده اند، اما همچنان سعی می کنند به آنها کمک کنند تا از دست یک مارشال نیرومند فرار کنند...
در سرزمین یوکان در سال ۱۹۳۱ میلادی، آلبرت جانسون (چارلز برونسون)، یک دامپر منزوی آمریکایی، با یک مبارزه سگ سازمان یافته روبرو میشود. یک ژرمن شپرد به شدت مجروح شده و جانسون آن را به مبلغ ۲۰۰ دلار از صاحب اش میخرد...
"سم" تصمیم دارد که مادربزرگ را با هدف شیطانی به دادگاه بکشاند، تا بتواند تمام پول های مادربزرگ را به دست بیاورد. اما Bugs از نقشه های سم با خبر شده و موفق می شود که نقشه های او را خنثی کند و ...
داستان واعظی به زنا متهم می شود و او و پیروانش از شهر طرد می شوند. آنها در جنگلی دور افتاده که توسط ارواح بومیان آمریکایی که مدت ها مرده بودند، گیر افتاده اند...
در حین سفر به یک رویداد قمار، برادی، بیلی و جرمیا با گروهی روبرو می شوند که به قطار آنها حمله می کند. بعداً وقتی ارمیا را گروگان می گیرند ، بردی و بیلی برای نجات او دست به کار می شوند...
جی.جی. مککواد (نوریس) یک تفنگدار سابق و یک تکاور تگزاسی است که ترجیح میدهد به تنهایی کار کند و یک هفت تیر بزرگ 0.44 مگنوم را برای یک اسلحه کمری حمل میکند. او در خانه ای قدیمی و فرسوده در میانه ناکجاآباد با یک گرگ خانگی زندگی می کند...
در حالی که چارلز و کارولین از Walnut Grove بازدید می کنند ، مردم شهر مطلع می شوند که یک سرمایه دار توسعه زمین به تمام زمین های Hero Township لقب داده است. آنها از لورا الهام گرفته اند تا عصبانیت خود را از این بی عدالتی تخلیه کنند...
داستان فیلم در خصوص فردی به نام "شای" میباشد. وی به دلیل خیانت، همسر خود را میکشد. پس از این اتفاق، شای موفق میشود تا با یک مادر مجرد به نام لوری ملاقات کند. در همین حال کلانتر این روستا، از شای کمک میخواهد تا با فرد شروری به نام Clavers مقابله کند. اتفاقات بسیاری در پیش روی شای قرار دارد و ....
یک فرمانده نظامی بیرحم، پس از ناکامی در خرید یک دختر سرخپوست، به قبیله او حمله کرده و همه را قتلعام میکند. دختر ربوده شده به همراه یک چوپان، برای انتقام از این جنایت هولناک، دست به مبارزه میزند.
«جک بنتین» یک تکاور اهل تگزاس و «کش بیلی» رئیس یک باند قاچاق موادمخدر، در دوران کودکی دوستان صمیمی یکدیگر بودهاند، اما در زمان حال آنها دشمنان خونین یکدیگرند و تنها نقطه مشترکی که میانشان وجود دارد دوست دختر «جک» یعنی «ساریتا» است که قبلاً با «کش» دوست بوده…