شرح وقایع مربوط به صعود سریع و سقوط روزنامهنگار سابق اشپیگل، کلاس رلوتیوس، که پس از اعتراف به جعلهای متعدد، در مرکز یکی از بزرگترین رسواییهای رسانهای تاریخ قرار گرفت.
دو جاسوس فراری از شبکه خارج میشوند، ازدواج میکنند و در کلبه دورافتادهشان مورد حملهی آژانسهای اطلاعاتی مختلف قرار میگیرند که به دنبال یک هارد دیسک دزدیده شده هستند.
این فیلم ، پیشداستانی بر فیلم فوریه (محصول سال ۲۰۱۹) است و سرگذشت سالهای آغازین زندگی تانهسوی، شخصیت شرور و بیرحم هایفونگ در خیابانهای سنگدل سایگون قدیم را روایت میکند.
کانلی خاطرات دوران کودکی خود در یک پرورشگاه را، پس از آنکه پلیس دربارهی خودکشی دوستش تحقیق میکند، مرور میکند. او در برقراری ارتباط با آنتیا دچار مشکل است و همزمان با افرادی که در پسِ گذشتهی پُردردسر او و مرگ دوستش نقش داشتهاند، مواجه میشود. این داستان با الهام از وقایع حقیقی نوشته شده است.
پلیس مخفی به نام سامسون بریون پس از پانزده سال به زادگاهش در بریتانی بازمیگردد، اما بازگشت او با استقبال مواجه نمیشود. به ویژه لیلا، یک کارآفرین محلی که برای نجات کسبوکارش مجبور به اجاره دادن بخشی از آن شده، از این موضوع ناخشنود است، به خصوص وقتی میفهمد مستأجر جدید کسی نیست جز سامسون.
داستان، روایتگر سفر استیفن ندومپالی است، مردی که در پس چهرهٔ خورشیدی آبراهام، رهبر پنهان و مقتدر یک شبکهٔ جنایی بینالمللی، زندگی دوگانهای را تجربه میکند.
آنتونیو و پیرالدو، دو افسر پلیس با زندگیهای بهظاهر آرام و مشترکات فراوان، از جمله یک زن و یک دختر ناتنی، ناگهان با یک پرونده جنایی پیچیده و خطرناک روبرو میشوند که زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.
دو مهاجر غیرقانونی که در بیابان به دنبال کار هستند، شغلی ساده را پیدا میکنند: حفر یک گودال. اما طولی نمیکشد که متوجه میشوند کارفرمایانشان روانی هستند و برای زنده ماندن باید تلاش کنند.
یک وکیل، موکل ثروتمندش را از اتهام قتل دو نفر تبرئه میکند، اما در حالت مستی حقیقت را اعتراف میکند و به یک فرد مطرود تبدیل میشود. او برای انتقام گرفتن با عشق قدیمیاش دوباره متحد میشود، در حالی که بیگناهی همه زیر سوال میرود.
این فیلم روایت مبارزات آزادیخواهانهی کرهایها در برابر استعمار ژاپن است. با تمرکز بر یک حمله جسورانه در هاربین، این فیلم به دنبال نشان دادن تلاشهای این فعالان برای رهایی از سلطه ژاپن و رسیدن به استقلال کشورشان است.
راننده تاکسی شیفت شب، ادی کارتر، کنار یک زن مرده از خواب بیدار میشود. او که از خوابگردی رنج میبرد، برای یافتن قاتل تحقیق میکند و در این راه، لایههای فاسد زیرین لندن را میکاود، در حالی که میترسد خودش مقصر باشد.
در یکی از جزیرههای اقیانوس آرام، یک سازمان قاچاق انسان شکستناپذیر، چینیها را میرباید و فریب میدهد. چن، مردی که معمولاً ساکت و کمحرف است، برای نجات دختر خوانده ربودهشدهاش، حاضر میشود راز گذشتهای را که بیست سال پنهان کرده بود فاش کند و با همکاری کن، پلیس جوان محلی، علیه یک سازمان جنایی عظیم مبارزه کند و در نبردی مرگبار با نیروهای شیطانی درگیر شود.
این اثر، به ماجرای تکاندهندهٔ فرقهٔ اوم شینریکیو و حملهٔ مرگبار آنها با گاز عصبی در متروی توکیو در سال ۱۹۹۵ میپردازد و اولین نمایش آن در جشنوارهٔ ساندنس بوده است.
لی ونتیان پس از مردود شدن در کنکور، در شهرستانی مشغول به کار میشود. با معرفی دوستش، زیر نظر فردی به نام برادر بین کار میکند. ناگهان، پدرش در حین تحقیق دربارهی شکار غیرقانونی ناپدید میشود. ونتیان با یافتن سرنخهایی متوجه ارتباط برادر بین با این ماجراها (شکار غیرقانونی، قتل و پنهان کردن جسد) میشود و قسم میخورد پدرش را پیدا کند. بدین ترتیب، داستانی پر از تعلیق، عشق و انتقام شکل میگیرد.