نویسنده میسوزو ناکاهارا به مشارکت خود در ماجرای 300 میلیون ین اعتراف می کند. در روزهای پر هرج و مرج دهه 1960، میسوزو، یک دختر دبیرستانی تنها از خانواده ای آشفته، پناهگاهی را با برادر نیهیلیست خود ریو و دوستانش پیدا می کند که روز به روز در اطراف یک کافه بار در سایه آویزان می شوند و خود را درگیر رابطه جنسی و مواد مخدر می کنند...
در سالگرد مرگ مادر برای عکاس مستقر در توکیو یک رویداد اتفاق می افتد ، پسر برای مراسم خاکسپاری به شهر خود بازمی گردد. آنچه در زیر می آید بازگشت به گذشته است که ...
در دالاس، پس از قتل دو شاهد اصلی پرونده یک قاچاقچی مواد مخدر، شهادت چند مأمور اف‌بی‌آی تنها راه برای محکوم کردن او بود. اما قبل از برگزاری دادگاه، خانه امن مأموران نیز مورد حمله قرار گرفته و همگی کشته می‌شوند.
زنه تاجری در شب کریسمش توسط یه روانی تعقیب و در پارکینگ گیر کرده بود. پارکینگ شماره ۲ فیلمی ترسناک به کارگردانی فراانک خلفان و نویسندگی و تهیه کنندگی خلفان و الکساندر راجا و گئورگی لوروسو است. که هر سه ی اینها در سال ۲۰۰۷ در فیلم تپه ها چشم دارند با هم کار کرده اند…
یک «سرهنگ اصلاح‌شده» چند دهه پس از پیروزی در مبارزات استقلال الجزایر از فرانسه، در پاریس پیدا شد. ستوان گالوا به تحقیقات این قتل اختصاص دارد. او دفتر خاطرات ستوان گای روسی را دریافت می کند که در سال 1956 در الجزایر زیر نظر سرهنگ خدمت می کرد و از سال 1957 مفقود شده است.
گانگستر کهنه کار گو (دانیل اوتویل) به دنبال ساخت یک امتیاز نهایی است تا بتواند با دوست دخترش (میشل بلان) با یک زندگی آرام بازنشسته شود. همه چیز با این واقعیت پیچیده است که گو به تازگی از زندان فرار کرده است و تمام مجریان قانون فرانسه در تعقیب او هستند...
یک کاراگاه جنایی تحقیقاتی درباره یک پرونده مرموز را آغاز می کند. پرونده ای که مربوط به یک تک تیرانداز نظامی تعلیم دیده می باشد که به پنج قربانی شلیک کرده است...
یک جوان ژاپنی شیفته جاز و یک آمریکایی سیاهپوست که در توکیو زندگی می‌کنند,به دو یاغی تبدیل می‌شوند. و فیلم شکل گیری ارتباط مضحک میان این دونفر را به عنوان یک تضاد جدی فرهنگی به تصویر می کشد...
لورا “دمی مور” خود را وقف کارش میکند تا بتواند روزی به عنوان اولین مدیر ارشد زن شرکتی که در آن کار می کند منصوب شود. پس از بروز بحران مدیران ارشد قصداخراج او را دارند اما هابز “مایکل کین” نظافت چی ساختمان، لورا را مطلع کرده و نقشه ای برای سرقت از شرکت را با او در میان میگذارد...
