این داستان واقعی به زندگی دو مرد جوانمیپردازد که در اوایل قرن بیستم مرتکب جنایتی هولناک شدهاند. آنها به دلایل هیجانی، کودکی را ربوده و به قتل رساندهاند. داستان از ماههای قبل از وقوع جنایت آغاز میشود و به بررسی تحقیقات پلیس، محاکمه و سرنوشت نهایی این دو فرد میپردازد.
"سینگ" در گیراگیر پرونده ای با موضوع تروریسم، به بخش راهنمایی و رانندگی تنزل رتبه می گیرد. "سینگ" که این کار را توهین تلقی میکند، از نیروی پلیس استعفا می دهد. بدون پول و در حالی که ازدواجش رو به نابودی است...
یک بازرس پلیس جوان به زوریخ فرستاده می شود تا یک مرد مهم را زیر نظر داشته باشد. با این حال، زمانی که به نظر می رسد بازرس جوان چیزها و افراد را با هم گره می زند ، اوضاع پیچیده می شود...
پس از جدایی در خانه،زوجی کمکی از طرف یکی از پلیسانی که پاسخ تماسشان را داده دریافت می کنند.او به آنها کمک می کند سیستمهای امنیتی را نصب کرده و با زن درباره مشکلاتشان صحبت می کند و...
کارآگاه پلیسی درباره قتل مردی که جنازه اش در یک ماشین لباسشویی پیدا شده است تحقیق می کند.اما او متوجه می شود که در گردابی از فریب و قتل توسطمعشوق آن مرد و دو خواهرش گرفتار شده است...
گروهی از نوجوانان فراری تصمیم دارند در خیابان های لس آنجلس به زندگی ادامه دهند. مواد مخدر، فاحشگی، خشونت و بی اهمیتی اداری همگی برای این بچه ها خطراتی جدی به حساب می آیند اما آن ها این سبک زندگی مشقت بار را به بازگشت به خانه و خانواده هایشان ترجیح می دهند. هدر در این گروه از سایرین بزرگ تر است و برای این بچه ها نقش مادر و رهبر را دارد...
یک کیک بوکسور در رینگ توسط یک حریف کثیف که برای یک سندیکا کار می کند کشته می شود. خواهر کیک بوکسور مرده قول انتقام می بندد که هم با کیک بوکسور کثیف و هم با سندیکای جنایتکار روبرو شود...
کیتی و گای با قایق بادبانی خود به سفر دریایی می روند و زن و شوهری را در یک قایق شکسته کشف می کنند که قربانی یک حمله وحشیانه توسط خدمه خود شده اند. آنها الیزا و نیک را سوار می کنند. مسافران جدید از بازگشت به هونولولو عصبی به نظر می رسند، موتورهای قایق از کار می افتند و حوادث کوچک دیگری رخ می دهد و ...
"با گسترش موج جرایم در هنگ کنگ، پلیس برای مهار باند سرشناسی از سارقان، از جسیکا یانگ، افسر جوان و بااستعدادی که به سرعت در نیروی پلیس در حال پیشرفت است، کمک میطلبد."