در یکی از جزیرههای اقیانوس آرام، یک سازمان قاچاق انسان شکستناپذیر، چینیها را میرباید و فریب میدهد. چن، مردی که معمولاً ساکت و کمحرف است، برای نجات دختر خوانده ربودهشدهاش، حاضر میشود راز گذشتهای را که بیست سال پنهان کرده بود فاش کند و با همکاری کن، پلیس جوان محلی، علیه یک سازمان جنایی عظیم مبارزه کند و در نبردی مرگبار با نیروهای شیطانی درگیر شود.
این اثر، به ماجرای تکاندهندهٔ فرقهٔ اوم شینریکیو و حملهٔ مرگبار آنها با گاز عصبی در متروی توکیو در سال ۱۹۹۵ میپردازد و اولین نمایش آن در جشنوارهٔ ساندنس بوده است.
لی ونتیان پس از مردود شدن در کنکور، در شهرستانی مشغول به کار میشود. با معرفی دوستش، زیر نظر فردی به نام برادر بین کار میکند. ناگهان، پدرش در حین تحقیق دربارهی شکار غیرقانونی ناپدید میشود. ونتیان با یافتن سرنخهایی متوجه ارتباط برادر بین با این ماجراها (شکار غیرقانونی، قتل و پنهان کردن جسد) میشود و قسم میخورد پدرش را پیدا کند. بدین ترتیب، داستانی پر از تعلیق، عشق و انتقام شکل میگیرد.
بیوهای ثروتمند که آرزوی داشتن وارث دارد، به مردی علاقهمند میشود. با این حال، پس از آنکه متوجه میشود او پدر خوبی برای فرزندش نخواهد بود، مرد از جدا شدن از او خودداری میکند.
با اعلام بیارزش شدن پول در هند، سه شخصیت غیرمنتظره با هم روبهرو میشوند. سفری با ماشین آغاز میشود و افراد دیگری نیز به داستان اضافه میشوند که منجر به یک بازی موش و گربه با پایانی شگفتانگیز میگردد.
پس از تبرئه شدن قاتل یک فعال نوجوان در زمینه حقوق کارگران، شهباز بهتی، روزنامهنگار، متوجه نقصهای واضح در رأی دادگاه میشود و تلاش خود را برای برقراری عدالت آغاز میکند. با این حال، هر نشانهای که او دنبال میکند، با نشانه قبلی در تضاد است و این ماجرای پیچیده، واقعیت تلخ کار کودکان در پاکستانِ دهه ۱۹۹۰ را برملا میسازد.
تاجر ثروتمندی به نام ژنگ بینگروی، معلم دخترش و والدین همکلاسیهای او را به مهمانی دعوت میکند، اما دخترش ربوده میشود و یک افسر پلیس مسئول رسیدگی به پرونده میشود.
پلیس مخفی هنگ کنگی به نام لوک، در تلاش برای برملا کردن قاچاق مواد مخدر باندها، با توطئههای پیچیدهای درگیر میشود که هم تبهکاران و هم نیروهای پلیس در آن نقش دارند.
زوجی خانهای در یک محله ثروتمند میخرند که در آن قتل و خودکشی اتفاق افتاده است. با شروع وقایع مرموز، آنها به نقش همسایه جدید در این جنایات مشکوک میشوند.
ادی که زمانی ورزشکار بوده، پس از پنج سال به شهر خود بازمیگردد و درمییابد که دوستانش زندگی باثباتی یافتهاند، در حالی که او همچنان سرگردان و بیهدف است. تلاش او برای احیای شور و نشاط دوران جوانی، او را به یک ماجراجویی بیمهابا با دوستان قدیمی میکشاند که در نزدیکی لاس وگاس با یک گروگان، یک قبضه اسلحه و لاشهٔ یک پرنده به پایان میرسد.
در دهه 1950 میلادی، پل کول، بازیگر اهل نیویورک، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در اوهایو رها میشود، گویی که مرده است. او حافظه خود را از دست میدهد و خود را در یک شهر کوچک و مرموز، سرگردان مییابد. او برای بازگشت به خانه و بازیابی آنچه از دست داده، تلاش میکند.