«رابرت کليتن دين» (اسميت)، پدري مهربان، همسري وفادار و وکيل دادگستري، به فروشگاه مي رود تا براي همسرش هديه اي بخرد. اما خودش نمي داند که در ساک خريدش، نواري ويدئويي انداخته اند که قتل اخير سناتوري امريکايي را به دست «توماس رنولدز» (وويت)، يکي از مأموران فاسد و رده بالاي سازمان امنيت آن کشور، نشان مي دهد. ديري نمي گذرد که «رنولدز» به تعقيب «دين» مي پردازد تا نوار را به چنگ آورد...
کیگو یاماشیرو (ماساکی سودا) در آرزوی تبدیل شدن به یک مانگا نویس محبوب است. او به دلیل شخصیت خوبش استعداد طبیعی برای نقاشی دارد، او در خلق شخصیت های شرور مشکل دارد. به همین دلیل، به نظر می رسد کیگو یاماشیرو به عنوان دستیار نویسنده مانگا گیر کرده است...
افسر پلیس چو قصد دارد از دوستش چن خواستگاری کند. بعدها او یک گزارش قتل دریافت می کند و تا منطقه کوهستانی کشیده می شود. متأسفانه متوفی دوستش چن است. او که از درون ویران شده است، تمام تلاش خود را می کند و قاتلش را دستگیر می کند. با این حال، از اعتراف قاتل ، چو متوجه می شود که چن داوطلبانه به لی اجازه داده است او را بکشد...
یک خانه به دوش بی خیال ناگهان در شبکه های اجتماعی به شخصیتی مشهور جهانی تبدیل می شود. اما مدت زیادی به همین شکل باقی نمی ماند، زیرا او در یک مارپیچ رو به پایین به ظاهر بی پایان گرفتار می شود که در نهایت او را به زندان می برد...
در سال ۱۸۳۰، آگوستوس لندر، کارآگاه کهنهکار، به بررسی یک سری قتل در آکادمی نظامی ایالات متحده در وست پوینت، نیویورک میپردازد. ادگار آلن پو، یک کادت جوان آکادمی او را کمک میکند...
کریشنا دیو، پلیس آرام، یک پرونده قتل وحشتناک را بررسی می کند. همانطور که او لایه های جنایت را باز می کند، مخاطرات به طرز باورنکردنی بالا می رود و یک تهدید به طور غیرعادی نزدیک می شود...
یک همسایه با سقوط گل های گلدانی از بالکن یک مجتمع آپارتمانی جان خود را از دست می دهد. مردی که پدرش از زوال عقل رنج می برد، شروع به این سوال می کند که آیا واقعاً یک تصادف بوده است یا خیر...
هفت سال پس از بسته شدن پرونده مربوط به ویجی و خانواده اش، مجموعه ای از اتفاقات غیرمنتظره حقیقتی را آشکار می کند که تهدید می کند همه چیز را برای سالگاونکارها تغییر دهد...
لیو می خواهد کسب و کار آژانس مسافرتی بی سود خود را بفروشد. یک روز، زمانی که یکی از کارمندانش به دلیل مشکوکی به کما میرود، خانواده و بستگانش نزد لیو میآیند و خواستار تسویه حساب میشوند...
در سال 1997، پلیس، معلم مدرسه مری کی لتورنو - 34 ساله ، زیبا و متاهل با چهار بچه - را به دلیل داشتن رابطه نامشروع با دانش آموز 12 ساله اش دستگیر کرد. علیرغم تفاوت سنی، برخی تعجب می کنند که آیا این عشق است یا اینکه خانم لتورنو مقصر تجاوز جنسی به کودک است...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 79 جایزه و نامزد دریافت 59 جایزه دیگر.
در زمستان ۱۹۸۷، جری لاندگارد (میسی)- یک فروشندهی اتومبیل در مینیاپولیس دچار مشکلات مالیست. بعد از اینکه شپ پرودفوت (ریویس)-یک سرخپوست سابقه دار که در شرکت جری تعمیرکار است جری را به دو تبهکار، شووالتر (بوشمی) و گایر گریمسراد (استورمیر) معرفی میکند. جرمی به فارگو، داکوتای شمالی رفته و آن دو را به ازای یک اتومبیل جدید و نصف ۸۰۰۰۰ دلار پول آزادی، برای گروگان گرفتن همسرش اجیر میکند. در حالیکه جری قصد دارد مقدار بیشتری را از پدر همسرش، وید گاستاوسون (پرسنل) طلب کرده و بیشتر پول را برای خود بردارد.