داستان فیلم بر اساس زندگی "استیو پرفونتین" (جرد لتو)، دونده ی دو استقامت در المپیک می باشد. وی در ایالت اورگان زندگی می کرد و در جوانی مرگ سراغش آمد...
"کلاریسا دالووی" در یک صبح زیبا برای خرید گلهای مهمانی شب خود به بیرون از خانه رفت.در همین زمان مرد جوانی در لندن از استرس ناشی از انفجار بمب رنج می برد."پیتر" از هند باز می گردد و از طرفی "کلاریسا" به زمان جوانی خود بازمی گردد و...
«ویلیام پریش» (هاپکینز) مردی است بسیار ثروتمند و ذی نفوذ که یک امپراتوری چند رسانه ای جهانی را سرپرستی می کند. او یک شب علایم سکته ی قلبی را در خود احساس می کند و مردی اسرارآمیز و بیگانه به نام «جو بلک» (پیت)، که در اصل ملک الموت است، به دیدار او می آید…
"هامبرت هامبرت" پروفسوری بریتانیایی است که برای تدریس به آمریکا می رود.او اتاقی را در خانه "شارلوت هیز" اجاره می کند.اما او به محض دیدن دختر 14 ساله ی او "دولارس" جذب او می شود."هامبرت" با اینکه از مادر او متنفر است با او ازدواج می کند چون این تنها راه نزدیک شدن به "دولارس" است …
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
پس از چهار سال «ویکتور» (رابال) از زندان آزاد می شود. او هنوز به «النا» (نری) علاقه دارد، اما «النا» با پلیس سابق، «دیوید» (باردم) ازدواج کرده است. «دیوید» همان پلیسی است که چهار سال پیش بر اثر شلیک اتفاقی اسلحه ی «ویکتور» فلج شده و حالا به صندلی چرخدارش میخکوب است...
"تاد بودن" متوجه می شود که "آرتور دنکر" پیرمردی که در همسایگی او زندگی می کند یک نازی است.او با "دنکر" یک معامله می کند تا در ازای حفظ راز او "دنکر" داستان اردوگاههای کار اجباری جنگ جهانی دوم را برای او تعریف کند و...
«جرج» (تراولتا)، يک مکانيک معمولي آمريکايي با هوش و دانشي متوسط است که در شب سي و هفتمين سالگرد تولدش، بر اثر رعد و برق توانايي و نيرويي عجيب به دست مي آورد. او حالا مي تواند پيچيده ترين مسايل رياضي را حل کند و دستانش نيز داراي قدرت يک آهن ربایی شده اند...
لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شلهزرد پزان همدیگر را میبینند و چندی بعد با هم ازدواج میکنند. بعد از مدتی زندگی متوجه میشوند که لیلا نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد و درمان ها همه بدون نتیجه میماند. مادر رضا با وجود احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار میدهد و از او میخواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا اینکه…
یک راننده اتوبوس به نام “جورج لنوکس” با “کارلا”، یک تبعیدی نیکاراگوئه ای که زندگی غم انگیزی در گلاسکو دارد، آشنا می شود. گذشته او وحشتناک بوده، دوست پسرش ناپدید شده و خانواده اش از هم پاشیده است. “جورج” او را به کشورش بازمی گرداند تا از اتفاقاتی که برای خانواده اش افتاده باخبر شود…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند...