این فیلم بر روی زنی به نام جوآن استنلی تمرکز دارد که در بریتانیا متولد شد اما طرفدار شوروی و حزب کمونیست بود. او در اواسط دهه 1930 میلادی توسط دولت بریتانیا به عنوان یک کارمند دولت استخدام می شود و از طرف دیگر به عنوان یک جاسوس توسط اداره اطلاعات و امنیت جماهیر شوروی یعنی “ک گ ب” به کار گرفته می شود. در این میان، جوآن موفق می شود که اسرار بمب هسته ای را به شوروی منتقل کند. به این ترتیب شوروی توانست که در توسعه سلاح های اتمی خود را به غرب برساند. بعد از این جاسوسی بزرگ، جوآن توانست به مدت نیم قرن به عنوان یک جاسوس کشف نشده باقی بماند…
داستان زنی است که مسئولیت پیدا کردن درخت کریسمس برای یک مراسم بزرگ را بر عهده دارد. جستجوی او برای یافتن درخت کامل، او را به یک شهر کوچک میکشاند و در آنجا با یک پسر بچه و پدرش آشنا میشود. در این سفر، نه تنها با چالشهای پیدا کردن درخت روبرو میشود، بلکه با احساسات جدیدی نیز مواجه میشود و مجبور میشود تا تصمیمات مهمی در مورد آینده خود بگیرد.
یک زمین شناس تنها پس از اینکه احساس می کند چیزی برای زندگی بر روی زمین باقی نمانده است، با کمک یک نوازنده نامتعارف که به اندازه او گم شده است، سعی می کند واجد شرایط یک ماموریت یک طرفه به مریخ شود.
مگان کویین، یک معمار جوان، به شهر زادگاهش بازمیگردد تا خانه کودکیاش را بخرد و دریاچه شهر را به یک مرکز تفریحی تبدیل کند. اما در این بین، با مشکلات خانوادگی و چالشهای اخلاقی روبهرو میشود.
وینسنت و نافلی دو دوست صمیمی هستند که تصمیم می گیرند با هم زندگی کنند تا دیگر عاشق نشوند. اما وینسنت با ژولی آشنا می شود و عشقش را دوباره پیدا می کند...
دو جوان به نامهای ساتیاندر و آرتي، ازدواج خود را به شرط استخدام ساتیاندر در دولت موکول میکنند. اما آرتي پیش از تحقق این شرط، از ازدواج فرار میکند. داستان به دنبال سرنوشت این دو نفر پس از این رویداد میرود.
یک دانشجوی سال آخر دانشگاه از نبود پسران با مرام و جوانمرد در سن خود ناامید شده و برای دریافت هدیه، به جای عشق، با یک مرد مسنتر قرار ملاقات میگذارد...
داستان دامپزشک شهری کوچک که به امید اینکه بتواند معشوقه دیرینه خود را مجددا مال خود کند، آرزو می کند که این کریسمس عاشقانه ترین کریسمس زندگی اش باشد...
لورا و رایان به دلیل روابط قبلی کاملاً نابود شده اند. به امید اینکه این بار درست به نتیجه برسند، آنها برای قرار دوم بیرون می روند بدون اینکه بدانند قرار است چه کاری انجام دهند...
یک زن شرط می بندد که می تواند پس از 30 روز ملاقات با او، کسی را وادار به پذیرش پیشنهاد ازدواجش کند. چیزی که او نمی داند این است که زنی که او هدف قرار داده است، مشکلات تعهدی جدی دارد...