زمانی که پدر ویتنی دچار حادثه می شود، او به زادگاهش باز می گردد تا به اداره زمین گلف خانوادگی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، کمک کند. در آنجا با آستین، باغبان خوش چهره آشنا می شود و با اکراه برای بردن جایزه مسابقات سالانه وارد چالش می شود...
لیلی به همراه مادرش به اسکاتلند سفر میکند و با لوگان، دوست دوران کودکیاش، که حالا بزرگ شده است، دوباره ملاقات میکند. مادران آنها که از این موضوع خوشحال میشوند، نقشهای میریزند تا آنها را با هم ازدواج دهند...
"بوی" ، دانشآموزی بیعیب و نقص وقتی که دوستدختر محبوبش ناپدید میشود با شکست عشقی و سردرگمی روبهرو میشود. این امر منجر به یک عشق جدید میشود که با بازگشت دوستدختر سابقش تهدید میشود...
کارگردان تئاتر لیلا باید با چالش برگزاری بهترین بالِی کریسمس در کنار یک همکار جدید کنار بیاید، در حالی که در این فرآیند با بابانوئل دفتر خود نیز آشنا می شود...
یک خبرنگار جاهطلب که به دنبال فرصتی بزرگ است و یک شاهزاده سرکش که برای ماموریت به نیویورک فرستاده شده است، دنیایشان در تعطیلات کریسمس با هم تلاقی می شود و عشق و آنچه در کریسمس اهمیت دارد را کشف میکنند...
وقتی لکسی کرنشو، متخصص فروش املاک، برای بستن قرارداد فروش یک مزرعه بزرگ قبل از کریسمس به زادگاهش توباخ، آریزونا فرستاده میشود، به زودی مجبور میشود با داستان خانوادگی گذشته خود و همچنین صاحب جذاب مزرعه که از فروش خانه خود خودداری میکند، روبرو شود...
وقتی آیبری ویلسون، نویسنده پشت پرده و کمدین مشتاق، مسئولیت اجرای برنامه متنوع کریسمس را بر عهده میگیرد، نگران است که نتواند این لحظه سرنوشتساز در حرفهاش را رقم بزند. با نزدیک شدن کریسمس، آیبری به دنبال مجری ایدهآل برای این رویداد است. تا اینکه مایک باکستر، کمدین مشهور هالیوود، وارد میشود...
دو بنگاهدار املاک رقیب، برای فروش یک خانهٔ خاص که متعلق به یک گیاهشناس معروف است، مجبور میشوند با یکدیگر همکاری کنند. این خانه باید قبل از کریسمس به فروش برسد.
دانی و آملیا برای تحت تأثیر قرار دادن خانوادههای خود وانمود میکنند که با هم قرار میگذارند. در طول زمان، آنها متوجه میشوند که ممکن است واقعاً عاشق یکدیگر باشند.
لوسی، دستیار شخصی باسابقه و بااستعدادی است که همیشه میتواند به ستارهها کمک کند تا در هر موقعیتی موفق شوند. وقتی شاهزاده روپرت برای برگزاری یک مهمانی رقص نقابدار به نیویورک میرسد، لوسی که وظیفهی کمک به او را بر عهده دارد، کمکم عاشق او میشود.
درست قبل از کریسمس، مری آن دختری را به فرزندی قبول میکند تا به تنهایی بزرگ کند. او و نوزاد به دلیل هوای بد ، کریسمس را در شهر بتلهم پنسیلوانیا گیر میکنند. تنها گزینه او وقتی مسافرخانه پر است، ماندن نزد جو، برادر صاحب مسافرخانه است...
یک زن خونآشام ۵۰۰ ساله زیبا که در یک کوچه خلوت یک اتاق پرو اداره میکرد، زندگی آرامی داشت. اما اکنون یک بحران مرگبار برای او پیش آمده است. بوی پسری که به او علاقه دارد، پیوسته غریزه خونآشامی او را که مدتی سرکوب شده بود، تحریک میکند.