بعد از اعدام همسرش، آنژلیک پناه میبرد به حیاط معجزات و به رئیس آنجا کالمبردن کمک میکند. او دوست قدیمی و عشق اول آنژلیک است. با کمک او، آنژلیک فرزندانش را پیدا میکند. اما در یک جنگ بین دو گروه رقیب، نیکلاس میمیرد و آنژلیک دستگیر میشود...
"راجر ویلوبی" به نظر می رسد در رشته ماهیگیری بسیار حرفه ای است.او کتابهایی در اینباره می نویسد و مشتریانش او را بسیار دوست دارند.تنها یک مشکل وجود دارد:او در زندگی اش هیچوقت ماهیگیری نکرده است.وقتی صاحب فروشگاه او را وارد یک مسابقه ماهیگیری می کند همه چیز به هم می ریزد...
چارلی زنباره توسط شوهر عصبانی تیر میخورد و داخل دریا میافتد. او بعد از مراسم یادبودش به عنوان یک زن بامزه و فراموشکار به خانه برمیگردد. دوست قدیمیاش به او کمک میکند.
در سال 1961، ریتا پس از یک شکست به روستای دوران کودکی خود باز می گردد. با بهبودی، دو سال گذشته را به یاد می آورد: عشقش به شیمیدان مانفرد که 10 سال از او بزرگتر بود . اشتیاق او نسبت به فرآیند شیمیایی جدیدش که در مواجهه با طرد شدن به ناامیدی تلخ تبدیل شد...
"مارک" قماربازی متقلب پس از رابطه با همسر رئیس مافیا در نیویورک برای نجات جانش پا به فرار می گذارد.او در پناهگاه مردم فقیر مخفی شده و با "باربارا" زنی ثروتمند آشنا می شود."باربارا" او را به عنوان راننده خود استخدام می کند.در عمارت "ملیندا" برادرزاده "باربارا" به او علاقه مند می شود و...
داستان ماجراجویی های ملوانی به اسم البرت که هشت سال و نیم طول کشید بتواند سکان کشی را در دست گیرد و حالا در دریای آزاد اسپانیا به ماجراجویی می پردازد...
دو نوجوان به ارتش هیتلر فراخوانده میشوند. یکی از آنها متعصب میشود، در حالی که دیگری پوچی جنگ را درک میکند. وقتی دوستش اعدام میشود، این سرباز دلزده در این فیلم ضد جنگ که بر اساس یک رمان ساخته شده است، علیه نیروهای خود برمیگردد.
فرانسوا و همسرش، ژان پیر چند زوج دوست را دعوت می کنند تا آخر هفته را در ویلای بزرگ خود در سواحل پرتغال بگذرانند. آنچه در ادامه می آید یک فتنه عاشقانه است که هر شخصیت چیزهایی را در مورد خود متوجه می شود که تا کنون از وجود آنها بی اطلاع بوده است...
یک پرستار جوان در یک دهکده کوچک روستایی انگلیسی به همراه مادر دیوانه اش ساکن می شود. در حالی که به عنوان پرستار منطقه از مردم روستایی مستعد حادثه مراقبت می کند...