پرتقال سال 1813. گروهی از فراران که "اوبادیه هاکسویل" دشمن قدیمی "شارپ" نیز در بین آنهاست، دو زن شامل همسر یکی از افسران بلند پایه انگلیسی را به گروگان می گیرند. به "شارپ" 60 اسلحه به همراه یک گروه راکت انداز داده می شود تا آن زن را آزاد کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«گيل» (استريپ) و «تام» (استراتئرن) هم راه پسر نوجوان شان، «رورک» (مازه لو) راهي سفري روي يک رودخانه ي خروشان در کلرادو مي شوند. اما خيلي زود دو خلافکار فراري با تهديد اسلحه از «گيل» مي خواهند که کمک کند تا آن دو از طريق رودخانه از ايالت خارج شوند...
چن زن، دانشجوی چینی دانشگاه توکیوی ژاپن، به شهر خود شانگهای برمیگردد و میفهمد که استاد رزمیاش کشته شده و ژاپنیها مرتب هم باشگاهی های او را اذیت میکنند...
"مگان" دختر هفده ساله یک تاجر ثروتمند عاشق "ریچ" پسری که در پیست اسکی پدرش کار می کند می شود.مادر "مگان" به تازگی در یک تصادف رانندگی کشته شده است و او پدرش را مقصر می داند...
“ژانگ ووجی” به همراه پدر و مادرش از جزیره ای دورافتاده برای جشن گرفتن تولد صد سالگی استاد اعظم “ژانگ سانفنگ” عازم سفر می شوند.چند مبارز تلاش می کند پدر و مادر او را وادار کنند تا مکان پدر خوانده او “ژی ژون” را فاش کنند اما آنها نپذیرفته و دست به خودکشی می زنند و…
«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي شود. «آلاباما» واقعا مايل است با «کلرنس» بماند ولي مطمئن است که رئيسش، «درکسل» (اولدمن) از اين ماجرا زياد خوشحال نخواهد شد...
تومستون آريزونا، سال 1879. «وايات ارپ» (راسل) که به تازگي کار کلانتري داج سيتي را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر مي شود. «وايات» تصميم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگي آرامي را شروع کند، ولي با مزاحمت هاي کابوي ها و ورود «داک هاليدي» (کيلمر) ـ دوست قديم «وايات» ـ به شهر، کار به جدال در اوکي کورال مي کشد...
جت لی در دوران کودکی خود در یک مدرسه شائولین به آموختن هنرهای رزمی پرداخته ، مکانی که افراد برای مسابقات حرفه ای آموزش میبینند ولی اتفاقاتی میافتد که او و دوستش از این مدرسه اخراج میشوند...
جوبی یک نینجای مزدور است که وظیفهاش حفاظت از سنگ اژدها و کشیشی به نام “شیگوره” در مقابل خاندان هیروکه و کیمون است . وی در این ماموریت توسط جاسوسی از طرف دولت به نام “داکون” و شخصی به نام “سوبوته” حمایت می شود…
یک پلیس سایبورگ لس انجلسی بازنشته مجبور میشود خارج از زمان بازنشتگی اش اقدام به دستگیری همکار قدیمی اش کند. همکار قدیمی او در حال قاچاق اطلاعات به یک سازمان ترروری است که در حاله توطئه برای ترور مقامات دولتی هستند…