“آنتونی کورتیس” (تیت)، جوان هجده ساله باهوشی است که تصمیم میگیرد بهجای ورود به کالج، “خوآنیتا” (جکسن) و دوستان هممحلهایاش را ترک گوید و در نیروی دریائی ثبت نام کند. پس از تجربههائی دهشتبار در ویتنام، در سال ۱۹۷۲ به خانه و کاشانه باز میگردد و در مییابد کسی او را به چشم یک قهرمان نمینگرد. او و “خوآنیتا” که در آپارتمان محقری در جنوب برانکس زندگی میکنند، در تأمین معاش با مشکل مواجهند. “آنتونی” حس میکند چارهای ندارند جز اینکه در نقشهای برای دزدیدن “رئیسجمهورهای مرده” ـ اصطلاحی عامیانه برای اسکناسهائی که تصویر ئریس جمهورهای سابق آمریکا بر آنها نقش بسته ـ شرکت کند و گمان میکند این کار ضامن زندگی بهتری برای او، “خوآنیتا” و دیگر نزدیکانش خواهد بود. او از دانش نظامیاش برای طرح نقشه سرقت از اتوموبیل زرهپوش حامل پول استفاده میکند ولی نقشه نافرجام میماند…
آدمکش بی رحم یکی از سازمانهای مخفی چین که پس از هر قتل اشک پشیمانی می ریزد در یکی از روزها هنگام قتل سه سردسته یاکوزا ، زنی زیبا او را می بیند.او عاشق آدمکش می شود.از طرفی اعضای یاکوزا در صدد انتقام هستند و…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
مأمور امنيتي «هري تاسکر» (شوراتسنگر) که خانواده اش گمان مي کنند فروشنده ي کامپيوتر است با يک گروه تروريستي درگير مي شود و نقشه ي آنان را براي نابود کردن شهرهاي امريکا عقيم مي گذارد.
«مي» (استون)، چندين بار تلفني از «ري» (استالونه) متخصص «تخريب», مي خواهد تا در کشتن «ليون» (رابرتس), قاچاقچي کوبايي که پدر «مي» را کشته, به او کمک کند. سرانجام وقتي «مي» تصميم مي گيرد به تنهايي وارد عمل شود, «ري» مي پذيرد او را هم راهي کند ...
پرتقال سال 1813. گروهی از فراران که "اوبادیه هاکسویل" دشمن قدیمی "شارپ" نیز در بین آنهاست، دو زن شامل همسر یکی از افسران بلند پایه انگلیسی را به گروگان می گیرند. به "شارپ" 60 اسلحه به همراه یک گروه راکت انداز داده می شود تا آن زن را آزاد کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«گيل» (استريپ) و «تام» (استراتئرن) هم راه پسر نوجوان شان، «رورک» (مازه لو) راهي سفري روي يک رودخانه ي خروشان در کلرادو مي شوند. اما خيلي زود دو خلافکار فراري با تهديد اسلحه از «گيل» مي خواهند که کمک کند تا آن دو از طريق رودخانه از ايالت خارج شوند...
چن زن، دانشجوی چینی دانشگاه توکیوی ژاپن، به شهر خود شانگهای برمیگردد و میفهمد که استاد رزمیاش کشته شده و ژاپنیها مرتب هم باشگاهی های او را اذیت میکنند...
"مگان" دختر هفده ساله یک تاجر ثروتمند عاشق "ریچ" پسری که در پیست اسکی پدرش کار می کند می شود.مادر "مگان" به تازگی در یک تصادف رانندگی کشته شده است و او پدرش را مقصر می داند...
“ژانگ ووجی” به همراه پدر و مادرش از جزیره ای دورافتاده برای جشن گرفتن تولد صد سالگی استاد اعظم “ژانگ سانفنگ” عازم سفر می شوند.چند مبارز تلاش می کند پدر و مادر او را وادار کنند تا مکان پدر خوانده او “ژی ژون” را فاش کنند اما آنها نپذیرفته و دست به خودکشی می زنند و…
«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي شود. «آلاباما» واقعا مايل است با «کلرنس» بماند ولي مطمئن است که رئيسش، «درکسل» (اولدمن) از اين ماجرا زياد خوشحال نخواهد شد...
تومستون آريزونا، سال 1879. «وايات ارپ» (راسل) که به تازگي کار کلانتري داج سيتي را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر مي شود. «وايات» تصميم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگي آرامي را شروع کند، ولي با مزاحمت هاي کابوي ها و ورود «داک هاليدي» (کيلمر) ـ دوست قديم «وايات» ـ به شهر، کار به جدال در اوکي کورال مي کشد...