در آیندهای دور، برابریطلبی، جامعهای کاملاً برابر را به وجود آورده است. اما بهای این برابری چیست؟ فدا کردن تمام عظمت انسانیت. سوال اینجاست: آیا صلح اینچنین بهایی دارد؟...
هنگامی که یک تخم غول پیکر مرموز، ایوان اوز وحشتناک را آزاد می کند، که شروع به ترساندن زمین می کند، رنجرز قدرت به سیاره ای دور می رود تا از یک جنگجوی باستانی کمک بگیرد...
۷۳ سال از شکست الکس و شکست انسانها در جنگهای سایبورگ میگذرد. از آن زمان تاکنون، انسانها به بردگی گرفته شدهاند. دانشمندان سویه جدیدی از DNA را توسعه دادهاند که میتواند به معنای پایان سایبورگها باشد و آن را به یک داوطلب تزریق میکنند...
الکس دوباره شلیک میکند. او باید مردی را بکشد، اما به هدف درستی شلیک نمیکند . بهای سنگینی سرش گذاشته میشود، بنابراین شکارچیان حرفهای به سراغش میآیند. او فقط میتواند بنشیند و منتظر کمک دوستش بماند...
الکس برای بار دیگر با مزدوران سایبروگ، در سال هزار و نهصد و نود و هشت در آفریقای شرقی، مبارزه می کند. این بار او متوجه می شود که بیست خواهر ناتنی دارد که در سال دو هزار و هفتاد و هفت منتظرش هستند. فرماندهی مرکزی قصد دستگیری الکس را دارد. آن ها می خواهند الکس را زنده دستگیر کرده و دی اِن اِی او را مورد آزمایش قرار دهند تا ببینند که آیا او از نژاد قدرتمند تری است یا خیر. اما دستگیری الکس کار ساده اس نیست...
در سال 1974، یکی از ماموران سیا خون گرگینه ای را که پیدا کرده بود به خود تزریق می کند. پس از یک قتل، جسد او در یک انیمیشن معلق قرار می گیرد، سپس 20 سال بعد توسط رئیس دیوانه اش و تیمی از پزشکان بی خبر آب می شود.
شکارچیان ستاره، هیولاهای فضایی هستند که برای لذت بردن، به شکار موجودات بیدفاع میپردازند. یک شب، گروهی از بازیکنان فوتبال دبیرستان و تشویقکنندگانشان پس از شکست در یک بازی، در حال بازگشت به خانه بودند. اما اتوبوس آنها مسیر اشتباهی را در پیش میگیرد و آنها با این موجودات ترسناک روبرو میشوند. در این شرایط، بازی واقعی برای بقا آغاز خواهد شد.
Shadowlaw یک سازمان زیر زمینی میباشد که بر جهان از طریق مواد سلطه دارد. رئیس سازمان برای افزایش قدرتش یک مبارزه خیابانی را ترتیب می دهد، هدف او از این کار پیدا کردن استادان مبارزه است...
یک دختر در میان معدود بازماندگان یک زمین دیستوپیایی است. سوار بر یک تانک جنگی، با ظلم یک شرکت بزرگ که بر منابع آب آشامیدنی باقیمانده سیاره تسلط دارد میجنگد...
در طول جنگ داخلی دوم آمریکا در سال 2017، بارب وایر صاحب یک کلوپ شبانه به نام Hammerhead است. همه چیز زمانی پیچیده می شود که معشوق سابق او اکسل هود، که با کورینا دوونشایر فراری ازدواج کرده است، دوباره وارد زندگی او می شود...
پسری جوان پس از ساکن شدن در درهای فرا-بعدی، درگیر نبردی جهانی بین خیر و شر میشود. تنها گردنبند کریستال مرموز پدرش و عصای گمشده آن میتواند پیروزی او را تضمین کند...
"دکتر"، یک مسافر زمان بیگانه اهل سیاره گالیفری، به همراه بقایای دشمن خود، "مستر" به زادگاهشان باز می گردد. اما "مستر" کاملا نمرده و ذاتش موفق به فرار شده و با خرابکاری در ماشین زمان "دکتر" او را به سال 1999 می برد...