در شبی مانند شبهای دیگر، یک مینیبوس پر از مسافر از تونلی عبور میکند و وارد بُعد دیگری میشود؛ گروه متنوع مسافران به یک کافه متروکه پناه میبرند و کشف وحشتناکی میکنند.
پس از سفر موفقیت آمیز به گذشته، یک فیزیکدان کنجکاو و نوظهور در تلاش برای کشف معنای زندگی با معترضان، مخالفان، تراژدی ها و وجدانی آکنده از گناه مبارزه می کند...
دو داستان، دو مکان عجیب و غریب، دو گروه گرفتار: در این روایت، دو برادر در پلههای بیانتها و یک خانواده در جادهای بیانتها گرفتار شدهاند و برای مدت زمان نامعلومی در این فضاهای غیرمنطقی سرگردان هستند.
در آینده که قدرت های خفته در یک سری از افراد خاصی بیدار می شود، یک سازمان مخفی برای شکار این افراد تشکیل می شود. یک پسر قدرتمند اسرارآمیز به نام کوون، برای پایان دادن به این آزار و شکنجه دست به کار می شود ...
یک سری نقاشیهای گل در نزدیکی قربانیان قتل در اطراف شهر پیدا میشوند، و محققان را وادار میکند تصور کنند که گلهای به تصویر کشیده شده برای مواد مخدر به قربانیان استفاده میشود. در همین حال، یک "جذب کننده" جدید با توانایی صحبت با گیاهان ظاهر می شود...
راز آشکار شد و پناهگاه "جذب کننده ها " برای دشمن آشکار شد. وقتی کوون به شدت آسیب می بیند ، این به بقیه بستگی دارد که از خانه، زندگی و آزادی خود دفاع کنند...
با در خطر افتادن خانهشان، برخی احساس میکنند که وقت آن رسیده که باغها را رها کنند. شخصیت جدیدی وارد صحنه می شود، شخصیتی که کوون به خوبی می شناسد. پایان نزدیک است، بازیکنان آماده هستند و نبرد نهایی در حال شروع است!..
در توکیوی آینده نگر، انسان های منحصر به فردی که قدرت های متفاوتی را بیدار کرده اند توسط یک سازمان مخفی به نام کاستوس شکار می شوند. این انسان های استثنایی که با نام «جاذبه ها» شناخته می شوند، در حال پیوستن به نیروهای خود برای دفاع از خود هستند. آنها توسط پسری به نام کوون رهبری می شوند، یک ایده آلیست که مصمم است تمام ""جذب کننده " ها را که می تواند نجات دهد...
در دنیای آینده، بشر در شرف نابودی توسط یک ویروس است، پنهان کردن افراد زیرزمینی تنها یک امید دارند، اینکه یک شهاب سنگ با یک درمان احتمالی آنها را نجات دهد...