پس از اینکه یک دختر جوان در یک جامعه کوهستانی مذهبی دورافتاده مرده پیدا میشود، گروهی از دختران نوجوان تصمیم میگیرند با پذیرفتن طبیعت تاریک خودشان، علیه ارواح شیطانی که به اعتقاد آنها دختر را کشتهاند، بجنگند.
پسری یتیم که از زبالهدان نجات پیدا کرده بود، به برادر بزرگترش که در حومه گوا زندگی میکردند و تحت کنترل یک باند مواد مخدر بود، بسیار وابسته شد. هر دوی آنها به ستارههای فوتبال تبدیل شدند، اما مرگ مشکوک مادر آنها تهدید کرد که آنها را از هم جدا کند.
ارباب اودا نوبوناگا در ژاپنی که در آن سرداران رقیب با یکدیگر میجنگند، قصد دارد با به راه انداختن جنگ علیه چندین طایفه، کشور را تحت کنترل خود درآورد. آراکی موراشیگه، یکی از دستنشاندگان او، شورش میکند و بلافاصله ناپدید میشود...
تیتی و دیروان با ایجاد یک پناهگاه برای بیخانمانها، چهره ای دلسوز از خود نشان دادند. اما در واقع، این پناهگاه پوششی برای فعالیتهای مجرمانه آنها بود. موقعیت دورافتاده این مکان، شرایط را برای انجام این کارها مساعد کرده بود.
در آیندهای که حریم شخصی افراد به شدت محدود شده است، گروهی از فعالان به دنبال انجام یک حمله تروریستی هستند، غافل از اینکه ممکن است به دام دشمن بیافتند.
یک قاتل حرفهای سیا که سالها برای دریافت دستوراتش فقط از بخش طبقهبندی شده روزنامههای مختلف استفاده میکرد، ناگهان متوجه میشود که بخش او مدتهاست تعطیل شده است.
دو کوهنورد حرفهای به نامهای الکس هونولد و تامی کالدول، سفری خطرناک را برای صعود به قلهای صعبالعبور در آلاسکا آغاز میکنند. در این سفر، آنها نه تنها با چالشهای طبیعی روبرو میشوند، بلکه دوستی عمیقشان نیز مورد آزمایش قرار میگیرد.
قاتل حرفهایای به نام کد ۱۳ که تنها ۱۷ سال داشت، پس از اجرای ناموفق یک ماموریت در خاک ژاپن، فعالیتهایش موقتاً متوقف شد. در همین حین، او با پسربچهای ۱۱ ساله به نام مونجی آشنا شد که مادرش را از دست داده بود. کد ۱۳ تصمیم قاطعی گرفت تا مونجی را از خطر نجات دهد.
کارنی برای اینکه بتواند به سر کار برگردد، مت، پسر همسایه را برای نگهداری از فرزندش استخدام میکند. همسر کارنی با این تصمیم مخالف است. اما اتفاقی غیرمنتظره و رازآلود رخ میدهد.
یک گروه فیلمبرداری آلمانی در سفر به کردستان با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند. آنها با یک دختر بچه ترسیده آشنا میشوند که پدرش درگیر کارهای مشکوک است. این داستان درباره توطئه، ترس و ارتباط مشکلات یک نسل با نسلهای قبلی است.
یک کلانتر جوان که تلاش میکند تا میراث پدر درگذشتهاش را زنده نگه دارد، با کشف اجساد تکهتکهشدهی اهالی شهر، با چالشی بزرگ روبرو میشود و شجاعت و تواناییهای خود را محک میزند.
این داستان، گروهی از رهبران مزدور را پس از یک حمله موفقیتآمیز به یک باند مواد مخدر و پناه بردن به یک پناهگاه روستایی دنبال میکند. اما اوضاع زمانی بدتر میشود که آنها توجه "استویک"، مردی از یک خاندان قدیمی قاچاقچی را جلب میکنند.
ابراهیم، که زندگی آرامی در اسپانیا داشت، به دلایلی نامعلوم تصمیم میگیرد به صورت غیرقانونی از مراکش به اسپانیا بازگردد و برای این کار، اقدام به پریدن از نردههای مرزی میکند.