اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
برخی از فضانوردان برای بررسی یک کره سیاه مرموز که به دور مریخ در حال چرخش است، فرستاده می شوند. پس از بیدار شدن از خواب زمستانی در سفینه خود، متوجه می شوند که کره در حال پخش کلمه "خدا" به بیش از 4000 زبان است...
آمبر گری در ترم اول تحصیلی خود در دانشگاه توجه گروهی نخبه از دانشجویان را به خود جلب می کند. در طول شروع، امبر و انجمن جادوگران یورک به طور ناخواسته یک شیطان باستانی را بیدار می کنند که منتظر بوده تا کاری را که قرن ها قبل شروع کرده بود به پایان برساند...
پس از یک تصادف در سال 2019، تیم مسابقه سرعت زمینی متشکل از تایلر مالینکی، کایل مالینکی، اندی کاکس و آلپ سانگورتکین بازگشت خود را در فصل بعد زیر سوال برد...
چند همسایه جدید به خانه کناری “ری پترسون” نقل مکان می کنند.این اشخاص جدید واقعا عجیب هستند،هیچکس آنها را ندیده،خانه آنها کاملا به هم ریخته است و در شب صداهای عجیبی از زیرزمینشان به گوش می رسد.روزی “والتر” ناگهان ناپدید می شود و همه به همسایه های جدید مشکوک می شوند…
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
«کريستي براون» در دوران کودکي به دليل فلج مغزي به شدت عقب افتاده شده است اما در جواني «کريستي»نشان مي دهد که با وجود جسم عليلش، انساني خونگرم و شوخ طبع است، هوش فوق العاده اي هم دارد و مي تواند به کمک پاي چپش - تنها عضوي که در کنترلش است - آثار هنري قابل تحسين و اشعار و رمان هاي پر فروش خلق کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین دریافت 1 جایزه دیگر.
لس آنجلس. «مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) موفق نمي شوند يک رابط قاچاق را دستگير کنند و به جاي تنبيه، رئيس شان آن دو را مأمور مراقبت از «ليوگتس» ( پشي ) مي کند؛ حسابداري که مبلغ قابل توجهي از يک کارتل مواد مخدر اختلاس کرده و مي خواهد عليه آنان شهادت بدهد.
دختر جادوگر جوانی به دلایلی مجبور می شود مستقل زندگی کند. در این راه او خود را در زندگی سخت اجتماعی می بیند، که برای زندگی در این شرایط او از قدرت خود استفاده می کند و شروع به کار می کند، کاری که ماجراهای زیادی را برای او پیش می آورد. کار او پیک هوایی است...
اَبی مدیر موفقی است که به پاریس نقل مکان می کند و قصد دارد با ادوارد ازدواج کند. زندگی عالی پیش می رود تا زمانی که او می فهمد طلاق از معشوق دبیرستانی اش، لوک، کاملاً رسمی نشده ...
فیلم داستان لیلی، متصدی موزه را دنبال میکند که نقاشی را کشف میکند که دقیقاً شبیه او است. او می خواهد بفهمد این نقاشی از کجا آمده و چه کسی آن را کشیده است...
دختری جوان در سالهای قبل از جنگ جهانی اول در دهکدهای کوچک در هبریدهای بیرونی زندگی میکند. منزوی و سخت در کنار ساحل، زندگی او با یک تراژدی وحشتناک تغییر می کند...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
مخترعي حواس پرت به نام «وين سالينسکي» (مورانيس) به شدت مشغول کار روي اختراع مهمش، اشعه ي کوچک کننده است. در اثر يک اتفاق، ماشين کوچک کننده به کار مي افتد و فرزندانش و فرزندان خانواده ي دوستش «تامپسن»، کوچک مي شوند. «سالينسکي» ناخواسته بچه ها را با آشغال ها به حياط مي اندازد و بچه ها مي فهمند که براي رسيدن به خانه بايد چندين کيلومتر از ميان «جنگل» چمن حياط بگذرند.
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
فیلم به تبعیض ها علیه سیاهان در جامعه آمریکا بویژه در جنگهای داخلی این کشور می پردازد. این جنگها بین ایالات شمالی، متحدین، و ایالات جنوبی رخ می دهد. مسئولین شهر بوستون در ماساچوست، از ایالات شمالی، که مخالف برده داری هستند هنگی از سیاهان را تشکیل می دهند و «رابرت شاو» (متیو برودریک)، فرزند یکی از متنفذین شهر را فرمانده این هنگ می کنند. شاو به آموزش این هنگ که اکثرا برده های فراری ایالات جنوبی هستند می پردازد اما گویا تبعیض های موجود اجازه رفتن به جنگ را نمی دهند و حتی کفش و لباس نیز به آنها نمی دهند. شاو با این تبعیضات مبارزه می کند و …
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 18 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
«سال» (آيلو) صاحب ايتاليايي-امريکايي يک پيتزافروشي در بخش سياه پوست نشين بروکلين است. در يک روز گرم، درگيري لفظي «سال» با يکي از سياه پوست هاي آشناي محلي به نام «باگين اوت» (اسپوزيتو)، منجر به شلوغي ودرگيري در محله مي شود.
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 16 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.