یک زن و شوهر که پنج سال است ازدواج کردهاند، با هم یک اسباببازی به نام اودونگ-اودونگ را در کارناوال اداره میکنند و تمام روز را به سرگرم کردن و مراقبت از بچههای دیگران میگذرانند، در حالی که خودشان فرزندی ندارند. در میان دخالتهای فامیل، شک و تردیدهای شخصی و یک رویارویی پر سر و صدا، آنها دلیل اینکه چرا هنوز فرزندی ندارند را کشف میکنند.
پس از سه سال، تجارت موصلحت که به عنوان یک اراذل بازنشسته شده است، دچار مشکل می شود. او همچنین با بزرگ شدن دخترش و ملاقات پسرها با مشکلات جدیدی روبرو می شود...
ریچل (نیرینا زبیر) دختر بچه ای است که دوست دوران کودکی اش فارل (ایروانسیاه) است. این دوستی زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که فارل اعتراف می کند که عاشق لونا (آچا سپتریاسا) است ،که باعث می شود ریچل از حسادت ویران شود...
داستان یک گروه ویژه در کشور اندونزی در شهر جاکارتا را روایت می کند که باید طی یک عملیات وارد یک بلوک آپارتمانی شوند و خطرناک ترین خلافکار کشور را دستگیر کنند...
بیلی (با بازی بیلی سیاپوترا) که دیوانهوار عاشق دوستدخترش است، تمام پولهای اولگا (با بازی اولگا سیاپوترا) را خرج میکند. این کار باعث میشود که او توسط چند خلافکار تحت تعقیب قرار بگیرد. بیلی برای جبران و کمک به اولگا، تصمیم میگیرد برای پیدا کردن گنج به یک جزیره برود.
ساتریو (آریو بایو) و ناتاشا (کاریسا پوتری) در یک حادثه با هم آشنا شدند. ساتریو که به ناتاشا علاقه مند است تصمیم می گیرد به او کمک کند تا صاحب کتابی را که مادرش داده بود، پیدا کند...
Comic 8 که توسط اینترپل و گالری سرکش از اراذل تحت تعقیب قرار می گیرد، به عنوان کمدین در یک کازینو مخفیانه می رود تا یک مغز متفکر جنایتکار به نام پادشاه را پیدا کند...
یک مدیر هتل موفق از آزار و اذیت والدینش خسته شده زیرا مجرد است و برنامه ای برای ازدواج ندارد ، او بعد ها اقدامی افراطی انجام می هد و یک بازیگر عجیب و غریب را استخدام کرد تا در هنگام ملاقات با آنها وانمود کند که نامزد او شده است...
کیم وون کانگ، بازیکن سابق فوتبال، یک فروشگاه لوازم ورزشی در تیمور شرقی افتتاح می کند. هنگامی که او متوجه می شود ساکنان نمی توانند تجهیزات را بخرند، شروع به آموزش فوتبال به بچه ها می کند...
چند تن از دوستان برای آشتی دادن دو خواهر، برای یک سفر تدارکات لازم را انجام می دهند. زمانی که در میانه راه آنها با دختری غریبه بر خورد می کنند، سرنوشتی شوم به سراغشان می آید...
جوکی یک سلبریتی محبوب است تا زمانی که یک اشتباه او را به دشمن شماره یک عمومی تبدیل کند. اما پس از آن، یک شهاب سنگی سقوط کرده اندونزی را تهدید به نابودی می کند و یک دانشمند جوان با استعداد از جوکی کمک می خواهد تا با هم شهاب سنگ را متوقف کنند...