مصطفی کمال به عنوان یک میهنپرست آرمانگرا از مدرسه نظامی فارغالتحصیل شد و بهعنوان افسری در ارتش عثمانی با افتخار لباس نظامی خود را بر تن میکرد. او به تدریج متوجه شد که امپراتوری عثمانی به آرامی در حال فروپاشی است.
پس از آنکه مصطفی کمال در گالیپولی در سال ۱۹۱۵ شجاعت خود را به اثبات رساند، سفر خود را آغاز کرد. او در جبهههای شرقی علیه روسها و در سوریه علیه بریتانیاییها در نبردهای بزرگی شرکت کرد و به عنوان تنها افسر شکستناپذیر عثمانی در جنگ جهانی اول شناخته شد.
حذیر همسرش را از دست میدهد و دخترش، حاتجه، متوجه میشود که پدرش عامل مرگ مادرش بوده است. حاتجه بین پنهان کردن این راز و فاش کردن آن در کشمکش است. در نهایت، همه اعضای خانواده با این حقیقت تلخ روبرو میشوند.
هایری، مخترع نابغه، دستگاهی به نام هایریماتور را طراحی میکند اما به دلیل نبود منابع انرژی، نمیتواند آن را فعال کند. با کمک دوستش زوبی، موفق به راهاندازی دستگاه میشود اما تبهکاران به دنبال تصاحب این اختراع ارزشمند هستند.
اعضای خانواده مرمر، هر یک با چالشهای منحصر به فرد خود دست و پنجه نرم میکنند. سرهات در تطبیق بگوم با محیط جدیدشان با دشواری روبرو است. در همین حال، سرهات نیز دوری یک زن را در زندگیاش احساس میکند و گزانفر تمام تلاش خود را میکند تا از همپاشیدگی خانواده جلوگیری کند.
یک گروه فیلمبرداری آلمانی در سفر به کردستان با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند. آنها با یک دختر بچه ترسیده آشنا میشوند که پدرش درگیر کارهای مشکوک است. این داستان درباره توطئه، ترس و ارتباط مشکلات یک نسل با نسلهای قبلی است.
کانان، وکیل مدافع جنایی، باید یک تصمیم اخلاقی دشوار بگیرد که زندگی مادرش که بیمار است، یک قاضی و موکلش که متهم به قتل است و دفاعیاتش به نفع او تمام میشود، را تحت تأثیر قرار میدهد.
ارحان، مردی نترس و با نفوذ در دنیای زیرزمینی، کسبوکاری در زمینه قرضدهی با سود کلان اداره میکند. علی، برادر آرام و کمرو ارحان، در حین خرید یک انگشتر، ناخواسته درگیر یک سرقت میشود و برای رهایی از این وضعیت، به برادر بزرگترش پناه میآورد. این ماجرا، ارحان را مجبور میکند تا وارد پیچیدگیهای دنیای جنایت شود.
جمال، رانندهی آمبولانس حمل جنازه است. او باید جسد دختری را به صورت مخفیانه منتقل کند. اما در طول مسیر، صداهایی عجیب از صندوق عقب کامیون میشنود که او را دچار تعجب و ترس میکند.
شخصیت کارتونی آراپ قادری که توسط تکین خلق شده، فردی آزادیخواه است که در جنگل زندگی میکند و به قوانین پایبند نیست. در این جنگل، تارزان نظم و انضباط را برقرار کرده است.
دو دوست ماجراجو، با ربودن دختر یک رئیس مافیای قدرتمند، خود را درگیر ماجرایی پر از خطر و هیجان میکنند. آنها برای فرار از دست مافیایی که به دنبالشان است، از استانبول فرار میکنند اما در هر جایی که میروند، مشکلات جدیدی برایشان پیش میآید.
ماجرای دو دوست به نامهای گورکان و آلتان است که برای نجات دختری از یک قبيله به سفری خطرناک میروند. در این سفر پرماجرا، آنها با مشکلات و تهدیدهای زیادی روبرو میشوند و در نهایت با اشتباهات خود، موقعیتهای خندهداری را ایجاد میکنند.