"انزو" ، بعد از افتادن در رودخانه "تیبر" قدرت ماورایی بدست می آورد و تصمیم میگیرد از این قدرت برای تعقیب کردن یک گانگستر دیوانه به نام "کولی" استفاده کند ..
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 15 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
کابیریا ( ماسینا ) ، زن خیابان گرد بسیار خوش قلب و ساده دلى است که در حومه ى رم زندگى میکند . او از آن نوع آدمهایى است که بدبختى را بخشى از زندگى میدانند ، اما هرگز ایمانشان را به ارزش خود زندگى از دست نمیدهند .
پس از جنگ جهانی "مایکل"، از زندان آزاد میشود و به سمت "میزوری" می رود جایی که همکارش "ویلیام" توسط راه زنان کشته شده است ، مایکل تصمیم میگیرد اموال به سرقت رفته خانواده ویلیام را پس گرفته و به دنبال راه زنان برود و ..
داستان از جایی آغاز میشود که یک خانواده ثروتمند آلمانی، آنا (سوزان لوتار) به همراه شوهرش گئورگ (اولریش موهه) و پسر کوچکشان گئورگی خیال دارند تعطیلات خود را در ویلای زیبای تابستانیشان که در کنار یک دریاچه قرار دارد بگذرانند. وقتی پدر و پسر به قایقسواری میروند، مرد جوان مودبی به نام پیتر دم در خانه ظاهر میشود و از آنا میخواهد چند تخممرغ به او قرض بدهد. دقایقی بعد دوباره برمیگردد و ادعا میکند در راه تخممرغها شکستهاند و چند تخممرغ دیگر میخواهد. آنا خیال دارد چند تخممرغ دیگر به او بدهد اما مسیر گفتگو به سرعت تغییر میکند. لحن دلپذیر پیتر کمکم خصمانه میشود. سر و کله دوست پیتر، پل پیدا میشود. وقتی گئورگ برمیگردد و از آنها می خواهد بروند، پل و پیتر ویلا را ترک نمیکنند. به زودی روند داستان تغییر میکند…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
در کى لارگوى فلوریدا چند تبهکار به سرکردگى « جانى روکو » ( رابینسن ) ، صاحب یک هتل ( باریمور ) ، عروس بیوهى او ( باکال ) ، و یک افسر قدیمى ارتش ( بوگارت ) را به گروگان مىگیرند .
صداى انسان : مردى در شب عروسى اش به محبوبه ى قدیمى اش تلفن مىزند . زن ( مانیانى ) مىگوید که مىخواهد خودکشى کند … معجزه : « نانینا » ( مانیانى ) ، زن دهقان کند ذهنى است که روزى به مرد جوانى ( فلینى ) برخورد مىکند و به تصور این که او ، حامىاش ، « سن ژوزف » است ، در حالت از خود بىخودى تسلیمش مىشود .
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین دریافت 2 جایزه دیگر.
جنگ جهانى دوم . جوخه اى از سربازان امریکایى در ساحلى نزدیک سالرنو ، در ایتالیا ، مأموریت یافته اند تا خانه اى روستایى را که با آن ده کیلومتر فاصله دارند ، تصرف کنند .
گروهبان جو گان و تانکهایش پنج سرباز بریتانیایی،یک مرد فرانسوی،یک سودانی و یک زندانی ایتالیایی را از میان صحرای لیبی برای پیوستن به فرمانده خود همراهی می کنند.آنها و نیروهای آلمانی به شدت با کمبود آب مواجه هستند و...
در خانواده اى مرفه ، مادر ( پولا ) جفا میکند و پدر ( چیگولى ) او را میبخشد. اما باز که بوالهوسى میکند ، پدر خود را میکشد و پسربچه ى چهارساله شان ، « پریکو » ( د آمبروزیس ) ، مادر را به عنوان مسئول این فاجعه طرد میکند.
« ریچارد بارى » ( ویلن ) ، تولید کننده ى ثروتمند صابون که همسرش را از دست داده ، دختر کوچولوى خود به نام « باربارا » ( تمپل ) را روانه ى مدرسه میکند تا در کنار بقیه ى بچه ها بزرگ شود. اما سر راه مدرسه بر اثر حادثه اى فرصتى به وجود می آید تا « باربارا » ، زندگى مستقلى را در پیش بگیرد.
دردوران ممنوعیت فروش مشروبات الکلی در آمریکا،لورل تعدادی شیشه ی مشروب خانگی را به پلیس می فروشد که باعث دستگیریشان می شود.در زندان دندان درد لورل او را در دردسر میاندازد….