در سال 1950، یک مهندس قدیمی راهآهن به نام اورژخووسکی در یک حادثه قطار کشته میشود. تحقیقات نشان میدهد که برخی معتقدند او خرابکار بوده است، اما مهندس جوان قطار، روایتی متفاوت از این حادثه ارائه میدهد.
ساکنان شهر جلساتی را روی کاناپه می گذرانند. آنها با سوالاتی پیش پا افتاده باز می شوند، سفر خود را به اعماق احساسات و عواطف خود به سمت مکانی که در آن زندگی می کنند آغاز می کنند...
رئیس مافیای Podhale طبق معمول عصبانی است، اما این بار با دلیل موجه. افراد وی طی یک عملیات بی احتیاطی 120 کیلو ماری جوانا را از کلانتری سرقت کردند. ماموران Dzik و Żubr در این پرونده هستند...
دو مرد از ساحل در حالیکه کمدی با خود حمل می کردند خارج می شوند.آنها وارد شهر می شوند اما متوجه می شوند نه تنها پیدا کردن محلی برای اقامت در حالیکه همراه چوبی خود را حمل می کنند بسیار سخت است،بلکه مردان و زنان از آنها دوری کرده و بدرفتاری می کنند...
در کودکی، خواهر و برادر ناتنی اکسل و یان به نروژ می روند . آنها در بدو ورود از هم جدا می شوند، اکسل در سمت غرب اسلو، یان در یک خانواده متوسط در سمت شرق. برخلاف برادر کوچکترش، یان سفر آنها به نروژ را به یاد می آورد، اما نمی داند که او اکنون کجاست...
داستان در یک سیاهچال زیرزمینی پس از یک فاجعه هستهای اتفاق میافتد. انسانهایی ژندهپوش و درهمپیچیده در آن زندگی میکنند و داستان حول محور تلاشهای یک قهرمان برای بقا میچرخد. در حالی که محل زندگیشان در حال فروپاشی است، مردم منتظر رسیدن کشتی نجات (Ark) هستند....
اولگا زنی موفق و مسنتر و ماکس مردی جوان و خوشگذران هستند که با وجود اختلاف سنی زیاد، با یکدیگر آشنا میشوند. این آشنایی در حالی که سرنوشتی عاشقانه را برای آنها رقم میزند، چالشهایی را نیز در مسیر رابطه آنها قرار میدهد.
این فیلم با الهام از حقایق تاریخی، داستان عشق و بقا در برابر پسزمینهی تبعید 40000 زمیندار و افراد غیررومانیایی به دشت باراگان، «سیبری رومانیایی» توسط کمونیستها در سال 1951 را نشان می دهد ...