مورو به خاطر بدهی پولی کلاهبردار اسپارتاک به زادگاهش آلما آتا بازمی گردد و نزد دوستش که مدت ها از او جدا شده بود می ماند. عشق قدیمی بازگشته است، اما دینا با رفتار عجیب خود او را شگفت زده می کند...
یک زن جوان موافقت می کند که برای یک هنرمند به عنوان مریم باکره مدل شود. نفوذ عجیب او باعث می شود که او به هذیان گفتن و کابوس در مورد عنکبوت ها و دیگر تصاویر عجیب و غریب تبدیل شود...
پدر رودی که یک باستان شناس است عازم سفری به اسرائیل می شود که در آنجا ناپدید شده و رودی می رود تا او را پیدا کند. رئیس پلیس ادعا می کند که پدرش اصلاً وارد کشور نشده...
مارتین آرمسترانگ، مشاور مالی تریلیون دلاری، از کمک به بانکداران برجسته نیویورک برای دستکاری بازار مالی خودداری می کند. در همان سال، افبیآی به دفاتر او یورش برد و او را متهم به اجرای یک طرح پانزی کرد...
داستان واقعی زندگی مردی که فلسفه خاصی در زندگیش داشت، و بین سال های هزار و هشتصد و هفتاد و هفت تا هزار و نهصد و شصت میلادی می زیست. نام او "سیت نورسی" ؛شیخ بدیع الزمان زاده بدلیس ترکیه از پیشگامان اندیشه نوین اسلامی است. اصلیت او کرد بوده اما به زبان های ترکی، کردی، عربی و فارسی تسلط کامل داشته است. او کتاب های زیادی نوشت و تدوین کرد...
پس از اینکه یک ویروس جمعیت بشری جهان را ویران می کند، بازماندگان در قطب جنوب ناامیدانه تلاش می کنند تا درمانی برای آن پیدا کنند و نسل بشر را نجات دهند...
آرون نقاشی با اخلاق خاص ، پس از نقل مکان به خانه ای جدید ، بطور تصادفی تعدادی نوار فیلمبرداری شده توسط دختری بنام یاسمن ، که برای برادرش پر کرده را ، پیدا و شروع به دیدن آنها می کند و ...
در سال 1998 در یک جنگل در سیبری 34 جسد بی نام و نشان پیدا شدند. بعد از اینکه مقامات روسی از توضیح این واقعه و پیدا کردن هوی افراد پیدا شده نا امید می شوند ، پرونده آن در سال 2010 بسته می شود. ولی در همان سال یک گروه فیلم برداری انگلیسی که مسئول فیلم برداری از وقایع ترسناک است ، به منطقه می رود ولی چند وقت بعد که به منطقه پیدا شدن 34 جسد نزدیک می شوند ارتباط آنها با لندن قطع می شود و دیگر هیچ نام و نشانی از آنها دیده نمی شود ...
داستان در بهار سال 1941 روایت میشود. ماموری آلمانی به نام واسر، یکی از کمیسارهای سازمان NKVD را گروگان میگیرد. تنها امید برای نجات این کمیسار، دو سرباز و یک بوکسور و یک جاسوس میباشد. اتفاقات بسیار جالبی رخ میدهد و همه چیز دست به دست هم میدهند تا ...
"ساشا" (فومچنکو) به همراه مادر و خواهرش در یک خانه قدیمی در مسکو زندگی می کنند. وی در حال یادگیری ساز ویولن است و به همین خاطر هر روز صبح به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بچه های دیگر که وی را مورد اذیت و آزار قرار می دهند دوری می نماید. در این بین روزی با "سرگی" آشنا می شود و...