یک سرباز مخفی افسانه ای با گذشته ای مرموز اکنون تصمیم می گیرد یک بار دیگر جانور خود را از درون خود رها کند تا برای آنچه که به آن اهمیت می دهد بایستد...
دختری به نام اولگا هم توسط دولت جهانی و هم مردی به نام "Mad Treasure" تعقیب میشود، زیرا او تنها کسی است که محل طلای خالص را میداند، مادهای که می توان با آن کل دنیا را خرید. اولگا با دزدان دریایی کلاه حصیری دریانوردی می کند و آنها برای یافتن طلای خالص در جزیره گمشده آلچِمی سفر می کنند...
داستان در مورد پسری به نام "Takao" هست که مدرسه را نادیده گرفته و می خواهد یک کفاش بشود؛ او در یک باغ ژاپنی، طراحی کفش می کند و روزی دختری به نام "Yukino" را ملاقات می کند و کم کم این ملاقات ها زیاد می شود اما تنها در روزهای بارانی این اتفاق می افتد...
دوروتی، کلاهبرداری ماهر، در یک معامله خطرناک حافظهاش را از دست میدهد و خود را در دنیای زیرزمینی جنایتکاران تایپه میبیند. او که هویت و گذشته خود را به خاطر نمیآورد، برای زنده ماندن به کمک یک خلافکار محلی نیاز پیدا میکند. در این میان، دوروتی به دنبال سرنخهایی از گذشته خود میگردد تا راز هویت و اتفاقات ناگفته زندگیاش را برملا کند.
کوشیرو زندگی ساده و دوست داشتنی ای در کنار پدرش که کارگر خاندان تانجو است و مردم دهکده دارد. اما این آرامش پایدار نیست. روزی حقیقتی عجیب درباره ی گذشته ی او فاش می شود...
دزدان دریایی کلاه حصیری در دنیای جدید، در جزیره قارچ، دوباره با فاکسی مبارزه می کنند. سپس، در جزیره ای به نام نبولاندیا، با تفنگداران دریایی می جنگند...
توپ عظیمی از موجودات خزدار از فضا به زمین آمده و به دنبال آنها گروهی از جایزه بگیران بین کهکشانی وارد شهر کوچکی میشوند. تنها مردم شهر هستند که در مقابل آنها ایستادگی میکنند…
مهندسان بسیاری از سراسر جهان در تاسیسات دریایی اینترپل "Pacific Buoy" در هاچیجو-جیما، در دریای جنوب ساحل استان توکیو مرکزی، گرد هم میآیند تا شاهد راهاندازی سیستم جدیدی باشند که تمام سیستمهای دوربینهای انتظامی جهان را به هم متصل میکند و امکان تشخیص چهره را در سراسر جهان فراهم میکند...
دبیرستان Demon به یک سیستم پاره وقت و یک سیستم تمام وقت تقسیم می شود ، Yoshiki Murayama رئیس دبیرستان Demon است و Kaede Hanaoka این آرزو را دارد که دنیای تمام وقت را در پیش بگیرد تا روزی مورایاما را به چالش بکشد...
آکانه تسونهموری، بازرس ارشد اداره امنیت عمومی، در یک جلسه حضور داشت که گزارشی مبنی بر وقوع یک حادثه در یک کشتی خارجی به او رسید. این حادثه آغاز یک پرونده بزرگ و غیرمنتظره بود که تسونهموری مسئول رسیدگی به آن شد.
بعد از حادثهای که در سال 2116 در اتحادیه جنوب شرق آسیا رخ داد، شینیا کوگامی دوباره به سفر سرگردان خود پرداخت. در یکی از کشورهای کوچک جنوب آسیا، کوگامی یک اتوبوس پناهجو را از حمله نیروهای چریکی مسلح نجات داد. در میان پناهجویان، زنی جوان به نام تنزین بود که از کوگامی خواست به او یاد دهد که چگونه به دشمن پاسخ دهد.
سال 2112؛ تابستانی که آکانه تسونهموری (Akane Tsunemori) به اداره تحقیقات جنایی منصوب شد. تپهای سوگو (Teppei Sugo)، خلبان باتجربه ارتش دفاعی، به عملیات نظامی در اوکیناوا میپیوندد. سه ماه بعد، یک پهپاد جنگی بدون سرنشین به وزارت دفاع در توکیو شلیک میکند. مامور تومومی ماساوكا (Tomomi Masaoka) برای تحقیق در مورد حقیقت این پرونده به پایگاه نظامی سوگو اعزام میشود.