«ديويد گيل» (اسيپيسي)، رئيس بخش فلسفه ي دانشگاه آستين يکي از اعضاي گروهي است که براي الغاي مجازات اعدام مبارزه مي کنند. اما او خود به اتهام قتل يکي ديگر از فعالان گروه به نام «کنستانس هاراوي» (ليني) دستگير و محکم به اعدام مي شود. در حالي که سرانجام تحقيقات خبرنگاري به نام «بيتسي بلوم» (وينسلت) نشان مي دهد که براي «گيل» پاپوش دوخته اند...
ایسا، یک زن فم.ینیست و ثروتمند است که به چند همسری اعتقاد دارد. اما وقتی تلاش میکند تا در شبکههای اجتماعی مشهور شود، با تضادهای درونی خود روبرو میشود و زندگیاش دچار تحول بزرگی میشود.
تشخیص سرطان، نولیا را ترغیب میکند تا به زادگاهش پورتوریکو بازگردد و با دوستان و خانوادهاش که با آلودگی صنعتی به جا مانده از ارتش آمریکا دست و پنجه نرم میکنند، دوباره دیدار کند.