دنباله ای برای "یک کریسمس کالیفرنیا". کالی و جوزف را یک سال پس از عاشق شدن آنها دنبال می کند و اکنون یک مزرعه لبنیات و کارخانه شراب سازی را اداره می کند، اما رابطه عاشقانه آنها زمانی که تعهدات تجاری و خانوادگی جوزف را به شهر باز می گرداند، تهدید می شود...
آقای چا با داشتن تصویری جنتلمن و بی نقص، از محبوبیت بی نظیری در دهه 90 برخوردار بوده است. اما اکنون فقط خاطرات آن دوران شکوهمندش را به یاد می آورد و منتظر است تا دوباره برای بازیگری انتخاب شود. تا اینکه یک روز به یک باشگاه سر میزند اما سالن فرو میریزد و او در بین آوار گیر میکند…
سفر در نقطه اوج است. از سواحل کارائیب گرفته تا روستاهای دورافتاده در کنیا، صداهای فراموش شده شرایط و عواقب واقعی یکی از بزرگترین صنایع جهان را آشکار می کند...
زنی جوان مبتلا به فیبروز سیستیک (نوعی بیماری مخاطی و دگرگشتی) به نام ترز در حلقه زمانی قرنطینه گیر کرده است. او با بی حوصلگی خود با آبجو، ماری جوان و یک گفتگوی داخلی غیرقابل توقف مبارزه می کند...
سه دوست صمیمی به نام لیه، جادا و شانیس در پی رکود اقتصادی شهرشان بیکار شده و برای گذران زندگی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند. لیه به طور اتفاقی با یک قاچاقچی اسلحه مواجه شده و با او برای خرید اسلحه به توافق میرسد.
وقتی هیلی هالیس به مزرعه خانوادگی خود باز میگردد تا سعی کند آن را از بسته شدن نجات دهد، به این فکر نمیکرد که زمان زیادی را با کیت بگذراند - یا عاشق او شود...
سارا به عنوان دستیار در ستاد ارتش در پراگ کار میکند. او زنی جذاب است که مردان جوان دور و برش را گرفتهاند، اما شریک زندگی ندارد. وقتی او با مارتینِ دلربا و جذاب آشنا میشود، بالاخره عشق زندگیاش را تجربه میکند.