مکس، جادوگر نوجوان، در شب هالووین به شکلی تصادفی با «دلقک شریر» برخورد میکند. او باید با زیرکی، قاتلی ماوراءالطبیعه را فریب دهد و از او پیشی بگیرد؛ قاتلی که جادوی او بسیار واقعی و مرگبار است و هر ترفندش به خونریزی ختم میشود.
این برنامه یا گروه قصد دارد اسرار پنهان و ماورایی املاک و مکانهایی مانند اتاقهای جنزده، مسافرخانههای قدیمی و خانههایی که ارواح در آنها ظاهر میشوند را بررسی کند.
در شب سال نوی میلادی ۱۹۹۹، مینی تصادفاً به بطری تکیلایی دست مییابد که خاصیت سفر در زمان دارد. با نوشیدن هر شات از این تکیلا، او به لحظهٔ آغاز همان شب بازمیگردد. بنابراین، او به اندازه تعداد شاتهای موجود در بطری، فرصت دارد تا مسیر وقایع هزارهٔ خود را دگرگون سازد.
در دنیایی پس از فاجعهای آخرالزمانی، ویروسی باعث شده تا انسانها به موجودات آدمخوار و خشن تبدیل شوند. در این میان، یک مادر داغدیده که همه چیزش را از دست داده، به یک کلبهی کوهستانی پناه میبرد. در این مکان دورافتاده، او با یک غریبهی زخمی روبهرو میشود که با خود قصهای پر از امید به همراه دارد.
این داستان دربارهٔ مردی اندوهگین است که پس از جان سالم به در بردن از اقدام به خودکشی با قطار، با محو شدن مرزهای واقعیت، دچار پریشانی و آشفتگی عمیق میشود. در حالی که اطرافیانش اعتبار رویدادها را زیر سؤال میبرند، یک راز نهفته او را به سمت وسواسی جنونآمیز و عشقی دیرپا سوق میدهد.
تیاگو سوارس، جوان اهل ریو دو ژانیرو، هیپهاپ را ترک میکند و وارد دنیای باله کلاسیک میشود. او با راهنمایی مربی خود، دینو کاررا (علیرغم رابطه پرچالش)، به شهرت رسیده و در نهایت به رقصنده اصلی باله سلطنتی لندن تبدیل میشود.
بازیگری میانسال که نزد دوستش اقامت دارد و شاعری کهنسال که تنها زندگی میکند، هر دو میزبان هنرمندان جوان و مشتاقی میشوند که درباره حرفه و زندگی آنها کنجکاوی میکنند.
آستور گِرِی، نوازندهای اهل لسآنجلس، با وجود برخورداری از عشق و شانس شهرت در کنار دوستپسر ستارهاش، درمییابد که در صنعت خشن موسیقی، موفقیت و عشق بیهزینه نیستند و زندگی او بینقص نیست.
نیکولا کالیپاری، مأمور سرویس مخفی ایتالیا، برای نجات یک روزنامهنگار ربودهشده از دست یک گروه تروریستی عراقی، زندگی خود را به خطر میاندازد. هنگام فرار، کالیپاری با فداکاری از روزنامهنگار محافظت میکند و در این راه، به شکلی دلخراش جان خود را از دست میدهد.
دو کلاهبردار جوان با تأسیس شرکتی به نام "خانهپاککنها"، از ثروتمندان سرقت میکنند. پس از بدشانسیهایی، قصد دارند بزرگترین کلاهبرداری خود را انجام دهند، اما هدفشان، زنی تنها در ویلایی لوکس، آن کسی نیست که به نظر میرسد.
جیم کلی، گاوچران سیاهپوست مشهور تگزاس به دلیل کشتن سارقان گاو، با بیوه و دختر یک کشاورز مقتول دوست میشود. این آشنایی او را مجبور میکند تا بین ادامه دادن انتقامگیری یا ترک زندگی خشونتآمیز خود یکی را انتخاب کند.
نیکولائه مورومته، که کوچکترین پسر خانواده است، در دهه ۱۹۵۰ تبدیل به یک نویسنده جوان و سرشناس میشود. زندگی او و روابط عاشقانهاش تحت تأثیر فضای متشنج و سوءظنآمیز آن دوران قرار دارد.
یک مبارز شجاع از میان مردم، یک ستمگر (تایتان) بیرحم را به مبارزه میطلبد. این اقدام، زمینهساز شکلگیری موجی از عدالتخواهی، شورش و انتقامگیری میشود.