در 28 ژوئن 2011، دو خبرنگار سوئدی با نام های Martin Schibbye و Johan Persson با گذشتن غیر قانونی از مرز سومالی به اتیوپی، مرتکب ریسک بزرگی می شوند. بعد از ماه ها تحقیق، برنامه ریزی و تلاش نا فرجام...
برنده 1 جایزه ساعات پربیننده. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
ماریلا و متیو کاتبرت، خواهر و برادری مزرعهدار هستند و صاحب گرین گیبلز محسوب میشوند. آنها تصمیم میگیرند سرپرستی پسربچه ای را به عهده بگیرند اما کسی که مسئولیت داشته یتیم مورد نظر را از یتیمخانه به گرین گیبلز ببرد، به اشتباه دختربچهای به نام آن شرلی که والدینش را هنگامی که سهماهه بوده از دست داده، به گرین گیبلز میآورد و....
«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …
سال 2010 است ، بیش از ده سال از تابستانی که تایچی با آگومون و دیگران ملاقات کرد میگذرد. وجود دیجیمون ها به تدریج در سراسر جهان پذیرفته شده است. در طول همه اینها ، حوادث خاصی برای DigiDestined در سراسر جهان اتفاق می افتد که ناشی از دیجیمونی به نام Eosmon است. اما در طول نبرد با ائوسمون ، گروه تایچی به یک حقیقت تکان دهنده پی می برند: هنگامی که یک DigiDestined (بچه ها) بزرگسال می شود ، Digimon شریک زندگی او دیگر وجود نخواهد داشت ... تهدید ناشی از Eosmon به تدریج گسترش می یابد و بر دوستان تایچی نیز تأثیر می گذارد. اگر نبرد نمی تواند دوستانش را نجات دهد اما جنگیدن به این معنی است که خیلی زودتر باید از شریک زندگی خود خداحافظی کند. آیا او جنگ خواهد کرد ، حتی اگر این به معنای از دست دادن محبوب ترین شخص برای او باشد؟
نیک هالوی بر اثر یک حادثه تبدیل به مرد نامرئی شده است.وقتی جنکینز متوجه او می شود،او را وارد دنیای جاسوسی میکند و تبدیل به یک مامور نامرئی سی آی ای می کند.وقتی آلیس عاشق او می شود...
داستان این فیلم درباره یک دانشجوی سرسخت به نام جیل است که به همراه دوستانش برای اسکی بازی عازم سفر می شود ولی با ناپدید شدن مرموز وانت شان و کاهش شدید دما، موجودی هولناک به دنبال از بین بردنشان می افتد...
برنده 7 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
«لوتر کولمن» (ارل جونز) با جلب اعتماد «دويل لونگن» (شا) مبلغ کلاني کلاهبرداري مي کند، اما به دست افراد او کشته مي شود. «جاني هوکر» (ردفورد)، شريک «لوتر»، به سراغ رفيق سابق او در شيکاگو، «هنري گوندورف» (نيومن)، مي رود تا هم رسم و راه کارهاي بزرگ تر را بياموزد و هم سهمي در انتقام گرفتن «هنري» از «دويل» داشته باشد...
یک خلافکار حین محاصره خودش را زخمی میکند تا پلیس مجبور شود او را به بیمارستان برساند. زمانی که به بیمارستان می رسند او حاضر به درمان شدن نمی شود و سعی میکند مقداری زمان بخرد تا گروهش راهی برای فراری دادن او پیدا کنند…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 11 جایزه دیگر.
مونتانا، سال ۱۹۱۰، «نورمن» (شفر) و «پل» (پیت)، پسران نوجوان خانم و آقای «مکلین» (بلتین و اسکریت) بر طبق اصول و قوانین کلیسای پرسبیتری بزرگ شدهاند. آنان ضمناً یاد گرفتهاند که عاشقانه، ماهیگیری با قلاب را دوست داشته باشند و در رودخانهٔ محلی، ماهی بگیرند. سالها بعد نورمن، برادر بزرگتر جنگلداری میخواند و پل، نجات غریق میشود. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله میافتد ولی عشق به ماهیگیری هر از گاه آنان را به هم میرساند...
این فیلم داستان مردی به نام "فرانک فگل" را به تصویر میکشد که بعد از این که همسرش میمیرد، اکنون راهی سفری میشود تا خاکسترش را در یک دریاچهی دور افتاده در ایرلند پراکنده کند و …
داستان فیلم از جایی شروع می شود که سگ خانگی جیمی به نام فلافی ناپدید می شود. حال او یک نقشه ی قابل اطمینان و بدون خطا را برای نجات فلافی طراحی می کند اما او به کمک باوفاترین دوستانش نیاز دارد: مونیکا، مگی و اسماج. در ادامه، آنها به منظور بازگرداندن فلافی به خانه با چالش های جدید و شگفت انگیزترین ماجراجویی عمرشان روبرو می شوند...
داستان فیلم درباره دو دوست از دوران کودکی است، آنها به دنبال یک سوء تفاهم بزرگ از یکدیگر جدا می شوند. اکنون که یکی از آنها تنها چند ماه برای زندگی فرصت دارد هر دو متقاعد شده اند که گذشته را فراموش کنند تا زمان از دست رفته را جبران کنند و ....