هنگامی که کریستی مورفی پس از نیمهشب به همراه دوست پسرش، جری، به خانه بازمیگردد، والدینش او را به آموزشگاه بانوی مقدس، مدرسهای کاتولیک که زیر نظر راهبههایی مهربان اما بسیار سختگیر اداره میشود، میفرستند.
در قرن هجدهم، "شرکت مسافرتی هنرهای منظره" متشکل از Tyrant، Lady Leonarde، Serafina، Isabella، Leandre، Zerbina، Matamore و Pulcinella هنگام سفر به پاریس در هوای بد گم می شود. آنها قلعه ای را می بینند و از خدمتکار پیترو می پرسند که آیا می توانند شب را بگذرانند. آنها به زودی متوجه می شوند که قلعه ویران شده متعلق به نجیب زاده ویران شده ژان لوک است
زوجی که در تلاش برای باردار شدن هستند، به عنوان آخرین امید برای داشتن فرزند، به یک پزشک معجزه گر مراجعه می کنند. زن باردار می شود، اما پس از شادی اولیه، وحشت می آید، زیرا او به آرامی حقیقت کابوس وار پشت موفقیت دکتر را کشف می کند...
بیش از هفتاد و پنج سال پیش، آخرین تزار روسیه و کل خانوادهاش به دست یک قاتل به سرنوشت خود رسیدند. با این حال، در پشت درهای بسته یک بیمارستان روانی مدرن، یک بیمار داستان این رویداد را روایت میکند...
ماریا، دختر جوانی که از خانه بیرون انداخته شده است، با زنی متاهل روبرو می شود که از نداشتن فرزند شکایت می کند. ماریا در نهایت در یک خانه متروکه پناه می گیرد و با متیو، مرد جوانی که در آنجا زندگی می کند، آشنا می شود...
وقتی یک علاقهمند به فیلمهای ترسناک سعی میکند دوستان خود را که در تعطیلات بهاری در خانهای در جنگل به سر میبرند از خطر قریبالوقوع آگاه کند، آنها به او میخندند، تا اینکه یک قورباغه جهشیافته غولپیکر یکی یکی آنها را میبلعد...
جیمی بلیت مسابقات جهانی را به دست میآورد اما نمیتواند به آنجا برسد زیرا دوران زندان خود را میگذراند. او به نحوی موفق به فرار می شود و هویت بارنی، یک مدیر تبلیغات را به دست می گیرد....
یک خواننده پس از 15 سال خوانندگی در خارج از کشور برای اجرای برنامه به مادرید باز می گردد و دوست 27 ساله خود را پیدا می کند. دختری که با یکی از معشوقه های سابق مادرش ازدواج کرده است...