يک مامور امنيتی به اسم ديويد دان زمانيکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شديدی می شود. اما از بين صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها ديويد است که بطور معجزه آسایی بدون اينکه حتی يک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد يک کلکسيونر کتابهای کاميک به اسم اليجا پرايس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شيشه ای معروف شده با او تماس می گيرد و فرضيه باور نکردنی ای را با ديويد مطرح می کند: او معتقد است که ديويد يک ابرقهرمان است که بدنش هيچ صدمه ای نمی بيند.
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 16 جایزه دیگر.
قرن بيست و سوم.خبرهاي رسيده از مقر فرماندهي استارفليت در سن فرانسيسکو، حاکي از هجوم نيروهاي عظيم ابري شکلي به سوي زمين است. «فرمانده کرک» (شاتنر) فرماندهي سفينه ي قدیمي اينتر پرايز را براي مقابله با اين هجوم به عهده مي گيرد...
ظهور لیکانها، حکایت از داستانی در قرون وسطی دارد که در آن دو دسته اشرافی خون آشامان و لیکانها با یکدیگر درگیر می شوند، یک مرد جوان از لیکانها بنام «لوشن» (شین) در مقابل رهبر قدرتمند خون آشامان به نام «ویکتور» (نایی) بپا می خیزد و او در این راه از عشق پنهانیش «سونجا» (میترا) که یکی از خون آشامان است یاری می طلبد اما...
«ويليام تاچر» (لجر)، ملازم يک شواليه ي قرن چهاردهمي، به طور اتفاقي جايگزين ارباب فقيرش مي شود و به جاي او در مسابقات نيزه بازي روي اسب شرکت مي کند. «تاچر» در مسابقه برنده مي شود و تصميم مي گيرد کار جديدش را ادامه دهد...
پیپا و توماس به آپارتمان رویایی خود نقل مکان می کنند ، آنها متوجه می شوند که پنجره های آنها مستقیماً به آپارتمان روبرو نگاه می کند ، این باعث ایجاد زنجیره ای از رویدادها می شود که منجر به فاجعه می شود.
این فیلم ترسناک و مهیج دربارهی یک نویسندهی موفق به نام ورونیکا میباشد که در یک واقعیت ترسناک خود را گرفتار میبیند ، اکنون او باید قبل از این که خیلی دیر شود یک راه برای نجات خود پیدا کند ، اما…
قهرمانان باید برای دفاع از کره زمین به دنیای بیرون سفر کنند ، زیرا "عقرب"قبل از اینکه برای احیای یک موجود مورد استفاده قرار گیرد ، به دنبال کامیدوگو باستانی است ...
یک وکیل مدافع غمگین وکالت گروهی از بازماندگان سانحه هوایی را بر عهده دارد که درگیر یک ماجرای مرموز می شود، زمانی که موکلانش یکی پس از دیگری ناپدید می شوند …….
سال ۱۹۹۷ با رشد چهارصد درصدي جرايم، منهتن به صورت زنداني سخت محافظت شده درآمده است. وقتي رئيس جمهور امريکا (پلزنس) در راه سفر براي شرکت در يک کنفرانس مهم سران، ربوده مي شود، «اسنيک پليسکن» (راسل)، قهرمان سابق جنگ و محکوم فعلي مسئول پيدا کردن او مي شود.
مایکل برایس که محافظ داریوش کینکاید قاتل است. اوکه مجوز فعالیتش را از دست داده و تحت پیگرد قانونی قرار دارد اما بخاطر زن جانی داریوش مجبور می شود که دوباره به کار بازگردد. حالا مایکل از دو فرد جانی محافظت می کند و آن ها نیز مدام اذیتش میکنند، اما کم کم ماجرا وسیع تر می شود و درگیر ماجرای خطرناکی در اروپا می شوند ...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
دکتر «جوآن تورنتن هاردینگ» (هانت) در اوکلاهما با همسر سابقش، «بیل هاردینگ» (پاکستن) برخورد می کند. آنان درباره ی گردبادهای عظیم تحقیق می کنند؛ گردبادهایی که نزدیک بیست سال قبل هنگامی که «جو» پنج ساله بود، پدرش را به کام خود فرو برده بود…