در زیر عرشه کشتیهای کروز، دنیایی پنهان وجود دارد که در آن هزاران خدمه از سراسر جهان زندگی و کار میکنند. این افراد، در حالی که مسافران در حال لذت بردن از تعطیلات هستند، در پس پرده، زندگی روزمره خود را میگذرانند و یک جامعه کوچک و خودکفا را تشکیل میدهند.
در این اجرای صمیمی و جذاب که در سه شب اکتبر 2024 در آتلانتا ضبط شده است، جیمی فاکس به شکل صادقانهای از مبارزات، موفقیتها و همه لحظات زندگیاش صحبت میکند. این اجرا فرصتی است تا او را از زاویهای جدید بشناسید و شبی پر از خنده، تفکر و ارتباط واقعی را تجربه کنید.
لیا که عاشق جشن کریسمس است، همیشه از دور به این جشن نگاه میکرده، چون خودش یهودی است. با اینکه خانوادهاش هانوکا را جشن میگیرند، لیا همیشه آرزو داشته یک کریسمس سنتی را تجربه کند. حالا که گرهام، دوست پسرش، دعوتش کرده تا تعطیلات را با خانوادهاش در کانکتیکت بگذراند، خیلی ذوقزده است. لیا که مشتاق است آن کریسمس رویایی که همیشه تصورش را میکرده، تجربه کند...
پس از یک قرار کور ناموفق، اِما به طور اتفاقی با جک آشنا میشود. این آشنایی ناگهانی به یک شب رویایی بدل میشود؛ شبی که آغازگر پیچیدگیها و ویرانیهایی غیرقابل پیشبینی است.
در آیندهای نزدیک، یک زیستشناس حفاظت از محیط زیست با کمک هوش مصنوعی برای مبارزه با انقراض تلاش میکند. اما با ورود یک مسافر مرموز با گذشتهای مبهم، تنش در این رابطه سه نفره به اندازه دنیای آلودهای که در آن زندگی میکنند سمی خواهد شد.
داستان، زندگی پر فراز و نشیب یک زن قوی و مصمم را روایت میکند که در پی یک حادثه غیرمنتظره، از یک زندگی روزمره خارج شده و به ماجرایی بزرگ و پراهمیت وارد میشود.
یک تفنگدار نیروی دریایی در تلاش برای آزادی پسرعمویش از زندان، با پیچیدگیهای فساد در یک شهر کوچک روبهرو میشود. هنگامی که این تلاش به رویارویی خشونتباری با فرمانده پلیس محلی میانجامد، ماجرا ابعاد تازهای مییابد.
یک فرد مشتاق به اینفلوئنسر شدن، در طول تعطیلاتش در فرانسه که هزینههای آن را با انجام کارهای عجیب و غریب تأمین کرده، به طور مخفیانه در قلعهای قدیمی که گفته میشود روح دارد شروع به فیلمبرداری میکند. او برای تمیز کردن این قلعه استخدام شده است.
دیابولیک و جینکو توسط یک باند جنایی بیرحم دستگیر و در یک سلول زندانی میشوند و هیچ راه فراری برای آنها وجود ندارد. دیابولیک گذشته مرموز خود را برای بازرس فاش میکند. در همین حال، اوا کانت و آلتئا به شدت به دنبال مردان خود هستند.
یک کارآفرین شکستخورده با فرشته میکائیل روبرو میشود که به او میگوید توسط ‘خداوند متعال’ انتخاب شده تا به عنوان یک پیامبر پاره وقت فعالیت کند و وظیفه نجات شهر ویران و فاسد خود را بر عهده بگیرد.