Translation is too long to be saved
در دوران رکود بزرگ، جان دیلینجر (وارن اوتس)، یک جنایتکار بی رحم و متکبر، تحت تعقیب ترین مرد در آمریکا است. او همراه با گروهش که شامل افرادی مانند «بیفیس» نلسون (ریچارد دریفوس) و «پسر زیبا» فلوید (استیو کانالی) میشود، از بانکهای غرب میانه دزدی میکند و...
فرزندی درگیر بیماری پدرش (آلزایمر) است. در این میان، پرستاری مرموز وارد زندگی آنها میشود و به بهبود اوضاع خانواده کمک میکند، اما گذشتهای پنهان در کمین اوست.
این فیلم پرتره ای از فضای فرهنگی منحصر به فرد برای ارواح، خدایان و مردم است. در حالی که تئاترهای دائمی معمولاً در اکثر شهرهای مدرن بینالمللی ساخته میشوند، هنگ کنگ معماری منحصر به فرد تئاتری را حفظ میکند، یک سنت چینی که بیش از یک قرن دوام آورده است یعنی تئاتر بامبو...
هنگامی که دو مدل لباس شنا به عنوان بخشی از یک شیرین کاری تبلیغاتی سرگردان می شوند، توسط پیروان مرده شوالیه های معبد - فرقه ای از راهبان قرون وسطایی که در قرن چهاردهم به دلیل اعمال غیبی خود اعدام شدند، دستگیر می شوند...
این مستند داستان هیجان انگیز و موفقیت آمیز خودروهای تور BMW را به صفحه نمایش بزرگ می آورد. 50 سال از یک ورزش دیدنی که در پیست های مسابقه در سراسر جهان انجام شد...
کات ویلیامز، کمدین، در اونتاریو، کالیفرنیا به اجرای استندآپ میپردازد. در این اجرا، وی به موضوعات مختلفی از جمله dispensaries های ماریجوانا، برنامههای تلویزیونی، پلیس، مواد مخدر و مجرد بودن میپردازد.
پس از سه سال، تجارت موصلحت که به عنوان یک اراذل بازنشسته شده است، دچار مشکل می شود. او همچنین با بزرگ شدن دخترش و ملاقات پسرها با مشکلات جدیدی روبرو می شود...
هر شب در پاریس، صدها مرد و زن به طور ناشناس از خطوط تلفنی استفاده میکنند که مربوط به دوران اشغال آلمان است و دیگر برای صحبت با یکدیگر و دوست داشتن یکدیگر در فهرست نیستند...
کامیلا دختر کوچکی است که به اختلال کلیوی مبتلا است. قبل از اینکه بتواند معالجه بعدی خود را دریافت کند ، ربوده می شود. گانگسترها قصد دارند پدر ثروتمند او را باج گیری کنند...
کاتیا، پرستار بچهی 18 ساله، در لندن با تاتوکار دوستی نادرست پیدا میکند. باب، تاتوکار، برای تحقق رویای خود، کاتیا را میدزدد و او را به بوم نقاشی وحشتناک خود تبدیل میکند...
دختری که به تازگی به شهر کوچکی نقل مکان کرده، متوجه میشود که این شهر توسط ارواح تسخیر شده است. او برای نجات جان کودکان شهر، با روحی شرور به مبارزه میپردازد.
مردی که ده سال پیش در حملهی یک قبیلهی آدمخوار، یکی از دستهای خود و تمام خانوادهاش را از دست داده بود، اکنون بازمیگردد تا دخترش را که در آن زمان نوجوان بود، پیدا کند. اما با صحنهای غیرمنتظره روبهرو میشود؛ دخترش بزرگ شده و به زنی بلوند و زیبا تبدیل شده که اکنون ملکهی همان قبیلهی آدمخوار است.