یک هفتتیرکش شجاع و نترس از غرب وحشی قدیم به زمان حال و شهری کوچک میآید تا جلوی گروهی موتورسیکلتسوار را که تبدیل به موجواتی ترسناک شدهاند و قصد آسیب رساندن به مردم شهر را دارند بگیرد و…
ایلا (کاجول) یک خواننده میباشد و یک مادر نیز میباشد که دوست دارد وظایفش رو خوب انجام دهد او سعی میکند به پسرش که به تنهایی او را بزرگ کرده نزدیک تر باشد و مانند یک دوست با او برخورد میکند ولی پسرش این موارد را دوست ندارد و از مادرش متنفر میشود و...
بلافاصله پس از مرگ gogol ، بین او را به خاطر مرگ قزاق ها و زنان جوان به دست اسب سوار تاریکی مقصر معرفی می کند ، زیرا او بود که دستور داد آنها را در انبار مخفی کنند...
کازو دختری هست که رد یک کافه کار میکند، او اعتقاد دارد یکی از میزهای آن کافه باعث سفر در زمان میشود. در حالی که مسافر می تواند مقصد مورد نظر خود را بر اساس قوانین خاصی انتخاب کند. علاوه بر این، زمان سفر فرد محدود به دوره ای است که قهوه سرد می شود و...
داستان فیلم درباره "جیمی" نوجوانی دبیرستانی و خیلی چاق که همیشه در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. او وقتی با "جکسون" یک بوکسور حرفه ای سابق آشنا می شود، تصمیم میگیرد تا مبارزه کردن را تحت نظر این مربی آموزش ببیند و .....
دو برادر تبعیدی که در دشت های غرب وحشی آمریکا بزرگ شده اند به خانه حقیقی خود باز می گردند تا راز گذشته شان را کشف کنند و هم چنین انتقام مرگ والدین شان را بگیرند و…
داستان فیلم در مورد گروهی از جوانان می باشد که ناگهان در انباری متروکه و خالی از سکنه بیدار می شوند و کمی بعد متوجه می شوند که اشخاصی در سر آن ها دوربین های کوچکی وصل کرده اند که آن ها را مجبور کنند بازی کشنده ای را انحام دهند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 49 جایزه دیگر.
زمانی که اسپارکی، سگ ویکتور با یک ماشین تصادف میکند و از دنیا می رود، ویکتور تصمیم می گیرد از تنها راهی که می داند او را به زندگی باز گرداند اما زمانی که این سگ خرابی به بار می آورد و همسایه ها را وحشت زده می کند، ویکتور تلاش می کند والدینش و همسایه ها را متقاعد کند که اسپارکی هنوز همان سگ مهربان و وفادار است…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
این فیلم براساس داستانی واقعی ساخته شده است و داستان یک کارگر فاضلاب به نام لئوپولد سوشا می باشد که لوف، یک شهر تحت اشغال نازی ها در لهستان زندگی می کند. در یکی از این روزها لئوپولد با گروهی از یهودیان که در حال فرار از دست نازی ها هستند رو به رو می شود و آنها از او کمک می خواهند تا آنها را از نازی ها مخفی کند و لئوپولد نیز آنها را در ازای پول در هزارتوی فاضلاب شهر مخفی می کند و…
يک پروفسور زبان شناسي به نام «دومينيک» (رات) از اين که زندگي حرفي اش را به پايان مي رساند بسيار غمگين است. او هم چنان به خاطر «لورا» (لارا) که چهل سال پيش نامزدي شان را به هم زد افسوس مي خورد. «دومينيک» از شمال روماني، زادگاهش، به طرف بخارست سفر مي کند. اما پيش از اين که دست به خودکشي بزند، صاعقه اي به او مي زند. در اين حادثه نه تنها او به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کند بلکه بدن هفتاد ساله ي او هم جوان مي شود…
لس آنجلس. «بازرس لی» (چان) محافظت از دیپلماتی چینی را به عهده دارد که اطلاعات زیادی در مورد تشکیلات جنایتکار «تریاد» دارد. اما دیپلمات پیش از این که بتواند به افشاگری بپردازد مورد سوء قصد آدم کشی به نام «کنجی» (سانادا) قرار می گیرد. از قرار «کنجی» دوست دوران کودکی و برادر «بازرس لی» بوده و او نمی تواند دستگیرش کند. با این همه خیلی زود «بازرس لی» به هم کار قدیمی خود «کارآگاه جیمز کارتر» (تاکر) ملحق می شود و این دو برای پی گیری پرونده ی ماجراهای «تریاد» رهسپار پاریس می شوند…
جرج لوتز خانه ای به اسم آميتی ويل را در نيويورک به مبلغ پائينی خريداری کرده و به همراه همسر و سه فرزندش به آنجا نقل مکان می کند. آنها پس از مدتی در می يابند که اين خانه تاريخ خونباری داشته است. يکسال قبل در اين خانه پسر جوانی به اسم رونالد نيمه شب شش عضو خانواده اش را بقتل رسانده است. اکنون جرج و همسرش متوجه اتفاقات عجيب و ترسناکی در خانه می شوند از جمله اينکه بچه های لوتز با ارواح کشته شدگان تماسهائی برقرار می کنند و پدر رالف که کشيش محله است پس از تطهير خانه دچار يک بيماری حاد می شود و همچنين رفته رفته جرج احساس می کند شبيه رونالد شده است...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
میلیاردی به نام «الیوت وان» که به کوه نوردی علاقه مند است ، «آنی گارت» را به خدمت می گیرد تا همراه هم قله ی «کِی ۲» در هیمالایا را فتح کنند. در میانه ی صعود ، با تغییرات آب و هوایی «آنی» ، «الیوت» و گروهشان غافل گیر شده و در غاری اسیر می شوند. اما در این بین ، «پیتر» برادر «آنی» که در همان منطقه عکس برداری می کرده ، از ماجرا آگاه می شود و به سرعت همراه گروهی برای نجات آنان به آنجا می رود و…
«ال جفه» (فرناندس)، ثروتمند مکزیکی پس از کشف این که دخترش «ترسا» (مالدونادو) از ژیگولویی به نام «آلفردو گارسیا» بچه دار است، یک میلیون دلار برای سر «گارسیا» جایزه می گذارد. «کوییل» (یانگ) و «ساپنسلی» (وبر)، دو جایزه بگیر امریکایی به «بنی» (اوتس)، پیانیست «بازنده»، ده هزار دلار برای تعیین محل «گارسیا» پیشنهاد می کنند…