این مستند، با مصاحبههای اختصاصی و صمیمانه با دیمون و خانوادهاش، روایت میکند که چگونه او بر سختی از دست دادن پدر افسانهای خود، گراهام هیل، غلبه کرد تا پا جای پای او بگذارد و خودش قهرمان جهان شود.
در شهری که در آیندهای نزدیک تحت فرمان هوش مصنوعی قرار دارد، جان علیرغم زندگی آسودهای که دارد، با آشفتگیهای درونی دست و پنجه نرم میکند. در این میان، آگهیای مرموز با عنوان "پرداخت با خون" (BLOOD-PAY)، وعده تجربیاتی خاص را از طریق فناوری هوش مصنوعی به او میدهد. مواجهه جان با ایوا، موجودیتی دیجیتالی، به تدریج مرز میان ماهیت انسانی و ماشینی را در هم میشکند.
لرا که نزدیک به یک سال است از زمان حمله به اوکراین در برلین زندگی میکند و حال خوبی ندارد، به صورت ناگهانی تصمیم میگیرد به کییف بازگردد. اما در راه متوجه میشود خانوادهاش تا روز بعد به کییف نمیرسند و در نتیجه با دوستش کایریلو ملاقات میکند.
نوستالژی برای دیکتاتوری مستندی است درباره دلتنگی بخش زیادی از مردم رومانی و دیگر کشورهای اروپای شرقی برای دوران کمونیسم. این فیلم نظرات افراد مختلف را در این باره منعکس میکند.
جان ویلیامز، آهنگساز برجسته «جنگ ستارگان» و «پارک ژوراسیک»، با موسیقیهای نمادین خود سینمای مدرن را شکل داده، به فیلمها هویت بخشیده و الهامبخش نسلها بوده است.
این نمایش شامل دروننگریهایی درباره روابط «اِد» با شخصیتهای زن در زندگیاش است و ارزشهایی را که یک مهاجر نسل اول تایوانی-کانادایی از میهن خود، کانادا، آموخته است، بررسی میکند.
زولا و جولیان که با مشکلات مالی روبرو هستند، برای حل آنها به یک ازدواج صوری برای گرین کارت پناه میبرند؛ غافل از اینکه این راهحل ممکن است پایان مشکلاتشان نباشد.
فداکاری بیدریغ یک مادر به پسرش که در سال 1963 با پای پرانتزی متولد شد، کمک میکند تا بر چالشهای جسمی و موانع اجتماعی غلبه کند. قول قدرتمند او، سفر قابل توجه آنها را در فراز و نشیبهای زندگی هدایت میکند.
پرستار جوانی که در گذشته خشونت خانوادگی را تجربه کرده، شیفت شب خود را در بیمارستانی کوچک آغاز میکند. او در این شیفت با شبحی از یک پرستار روبرو میشود که افرادی را که به قوانینش پایبند نیستند، مجازات میکند.
آپارتمانی که یک زوج در آن زندگی میکنند، به طور ناگهانی با یک دیوار آجری مرموز احاطه میشود. آنها باید با همسایگان خود همکاری کنند تا راهی برای خروج پیدا کنند.
داستان مرسدس گلیزه، اولین زن بریتانیایی که توانست کانال مانش را شنا کند، بسیار الهامبخش است. او نه تنها با آبهای سرد و خشن کانال مانش جنگید، بلکه در مقابل جامعه سرکوبگر دهه ۱۹۲۰ انگلستان نیز ایستادگی کرد. این روایت، شجاعت و پشتکار او را در غلبه بر موانع طبیعی و اجتماعی به تصویر میکشد.
دنیای سندو زمانی که دوستپسرش ناپدید میشود، فرو میریزد. او که در یک آسایشگاه روانی زندانی شده است، باید با نیروهای شیطانی که او را به سمت جنون میکشانند روبرو شود و با حقیقت وحشتناک گذشته خودش مواجه گردد تا بتواند فرار کند و واقعیت را کشف کند.
این داستان که در سال ۱۸۶۴ در نیوزلند اتفاق میافتد، به شرح درگیری مهمی از اولین جنگهای زمینی این کشور میپردازد؛ نبردی که میان مائوریها و سربازان مستعمراتی علیه شرایط ناممکن درگرفت.
فلیسیانو، پسر هشتسالهای که در پرورش آلپاکا فعالیت میکند، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد؛ چرا که تیم ملی پرو این شانس را یافته است تا جواز حضور در مسابقات جام جهانی را کسب کند. اما همزمان، دسیسههای یک شرکت معدنی، آرامش و بقای روستای او را تهدید میکند.