داستان در مورد دختری به نام "لیبی دی" است که جسد مادر و دو خواهرش را که سلاخی شده اند با چشم هایش میبیند و این اتفاق او را تا سرحد مرگ به وحشت می اندازد. او برای شهادت علیه برادرش به دادگاه میرود زیرا فکر میکند تمام این کارها زیر سر برادرش است. زمان میگذرد و از لیبی که حالا ۲۵ ساله شده درخواست میشود تا عضو یک گروه تحقیقی شود. این گروه با نام گروه مرگ معتقد است برادر لیبی بی گناه است و از وی هم میخواهد تا تا این گفته را باور کند ...
یک کارآگاه خصوصی که تعادل روانی ندارد، بعد ازاینکه استخدام میشود تا در مورد یک مرگ مشکوک در شهری کوچک تحقیق کند، در مییابد که این پرونده به همان پاپوشی که موجب مرگ دخترش شد، مرتبط است.
زندگی خانوادهی اسلیتر پس از مرگ فرزندشان در آستانهی نابودی قرار میگیرد. ولی بن پدر خانواده متقاعد میشود که میتواند فرزندش را از طریق یک رویای تکراری بازگرداند. اما در این بین اتفاقاتی رخ میدهد که…
یک پسر جوان که تحت تاثیر شخصیت مادربزرگ فوت شدهاش قرار گرفته است ، به یک مدرسهی شبانهروزی دورافتاده برای افراد استثنایی که تحت مدیریت یک سرپرست مرموز و همسرش میباشد ، فرستاده میشود. اما…
بعد از اینکه یک نیمه زامبی عاشق یک انسان میشود روایت عاطفی بین آنها پیش می آید که باعث تغییر در ساختار کلی دنیای آنها میشود..در این فیلم سه سری موجودات وجود دارند..انسانها ، نیمه زامبیها و اسکلتها..اسکلتها نژاد بی رحمی هستند که کاملا مردند..اما چه میشود اگر نیمه زامبیها به اخلاقیات آدمیزادی خود بازگردند…؟!..
سال 1945، لهستان. یک دکتر جوان فرانسوی از طرف صلیب سرخ فرستاده می شود تا به بازماندگان اردوگاه های آلمان کمک کند. او که برای بازدید از یک صومعه رفته بود با چند راهبهی حامله آشنا می شود که...
دخترک جوان با نام “بابی دال” (بچه عروسک) توسط ناپدری سنگ دل به یک آسایشگاه روانی فرستاده می شود و تا پنج روز آینده ناپدری اش می خواهد تا به شکلی او را در آسایشگاه از بین ببرد در عالم خیال و تخیل او و چهار نفر دیگر از کسانی که در آسایشگاه هستند، وارد دنیای دیگری می شوند و به نظر می رسد از راه دنیای جدید می توانند از آسایشگاه بگریزنددر دنیای جدید این پنج نفر باید با موجودات مختلف و دشمنان عجیب و بسیار زیادی مبارزه کنند و پیش از آنکه دیر شوند از مهلکه بگریزند
در تایلند پریم ،حسابدار خبره ای است که وارٍث امپراطوری شده است.پدرش می خ.اهد او ازدواج کنداما پریم با بهره گیری از تجرد سانجینا در مورد هویت او دچار اشتباه شده است سانجینا دختری یتیم است که تمام عمه هایش او را حریص ثروت میدانند.پس از بازگشت به هند ،پریم و خانواده اش یه خانه بزرگ به نفع خود برای عروس (انجینا) درست میکند .
تعدای مرد برای انجام کار خطرناکی با شبک برق به محلی می روند، ولی ناگهان گرفتار یک طوفان مرگبار می شوند و حالا باید تمام تلاش خود را برای نجات جانشان بکنند و …
یک گروه تروریستی که اصل عملکرد آن ها بر روی اینترنت است وارد به مرکز کنترل کل نیویورک شده و به نوعی تمام تلوزیون، آب و برق و گاز و مخابرات شهر را تحت کنترل خود در می آورد و دیگر هرگونه عکس العمل را از دیگران سلب می کند. افسر پلیس «جان مکلین» به همراه هکر جوانی سعی در نفوذ در این گروه و جلوگیری از خراب کاری های این گروه را دارد.
مادر بزرگ 72 ساله ای به نام «مال سون» که از تنهایی و زندگی مجردیش لذت می برد. روزی «گونگ جو» و خواهر کوچکش نزد مال سون رفته و خود را نوه او معرفی می کنند و از آن زمان به بعد، زندگی آرام مال سون دستخوش تغییراتی می شود...
زمانی که انسان ها به وجود خون آشام ها و لیکان ها پی می برند، نبردی را برای از بین بردن آنان آغاز می کنند. «سلن» جنگجوی خون آشام، هم نوعانش را در جنگ علیه انسان ها رهبری میکند...
در فیلم ترافیک ، زوجی جوان که آخر هفته به سمت منطقه ای کوهستانی روانه شده اند در راه با یک گروه موتورسوار برخورد می کنند. بریا و جان، تنها در کوهستان، باید از خود در مقابل این گروه دفاع کنند؛ گروهی که برای مخفی نگه داشتن رازهایشان دست به هرکاری می زنند.
این فیلم که در سال 1987 و در اسلو اتفاق می افتد، داستان پسری 17 ساله ای را دنبال می کند که قصد دارد از تربیت سنتی خود فرار کند و اولین گروه بلک متال نروژی را به همراه گروهش دایر کند. او برای اینکه نام گروه موسیقی آنها بر سر زبانها بیفتد، دست به شیرین کاری های تبلیغاتی شوکه کننده ای میزند اما طولی نمی کشد که مرز میان نمایش و واقعیت ناپدید می شود
لئو و نیکی، فرزندان دو رقیب سرسخت پیتزا فروش در نیویورک هستند. اما زمانی که رابطه عاشقانهاشان شدت میگیرد، آتش رقابت خانوادههایشان نیز شدیدتر میشود…