یک کلانتر و یک کارآگاه برای کشف راز قتلهای سریالی در یک شهر توریستی با هم همکاری میکنند. آنها معتقدند قاتلی در میان مردم شهر مخفی شده و هر ساله گردشگران را به قتل میرساند.
آنتونی روبلز، کشتیگیر معلولی که با یک پا متولد شده است، با تلاش و پشتکار فراوان توانست به موفقیت بزرگی دست پیدا کند و در مسابقات ملی دانشگاهی مقام قهرمانی را کسب کند.
تیمی از دوچرخهسواران آمریکایی در یک کلبه دورافتاده در اروپا تمرین میکنند. اعضای تیم به طرز مرموزی شروع به مردن میکنند. کانر و گرگ، دو رقیب، برای زنده ماندن و کشف علت مرگ اعضای تیم با هم مبارزه میکنند.
یک زن به نام کلارا با تهدید به مرگ روبرو میشود و مجبور است بین جان خود و همسرش یکی را انتخاب کند. این تهدید از سوی یک قاتل سریالی مطرح شده است. در همین حین، یک مرد به نام جولز در خط کمکرسانی به زنان تنها مشغول به کار است که تماس اضطراری کلارا زندگی او را وارد ماجرایی پیچیده میکند.
شان کامز، ملقب به دیدی کامز، که زمانی یکی از قدرتمندترین چهرههای موسیقی هیپ هاپ بود، با اتهامات سنگینی روبرو شد و دیگر نتوانست با پول از مجازات فرار کند.
فرانک لازاروف پس از جان سالم به در بردن از یک سوء قصد، متوجه ربوده شدن همسرش میشود. او برای نجات همسرش وارد ماجرایی پیچیده میشود که او را به گذشتهاش مرتبط میکند.
فرشهای قرمز در حالی پهن میشوند که فصل جوایز فرا میرسد. بالاترین افتخارات صنعت فیلم اکنون در دسترس هستند. نیازی به گفتن نیست که با فیلمها و نمایشهای تحسینشدهای که برای شناخته شدن رقابت میکنند، رقابت بسیار شدید است.
زنی هنرمند و خانوادهاش به دلیل مشکلات سیاسی آمریکا را ترک کرده و به فرانسه مهاجرت میکنند. او که آرزوی بازیگر شدن دارد، مدتی را در فرانسه با خوشحالی سپری میکند.
بیگانگان با فرود آمدن بر زمین، به سرعت همه چیز را نابود میکنند. یک دانشمند و رئیسجمهور آمریکا باید برای نجات زمین از این خطر بزرگ، راه حلی پیدا کنند.
ادیسه، پس از بیست سال دوری از خانه، به ایتاکا بازمیگردد و با مشکلات بزرگی روبهرو میشود. همسرش اسیر شده و پسرش در خطر است. او باید با استفاده از قدرت و هوش خود، خانوادهاش را نجات دهد و به پادشاهی خود بازگردد.
سه کودک با پیدا کردن یک بارانی جادویی، به دنیای جادو و ماجراجویی کشیده میشوند و برای شکستن نفرین بارانی و فرار از دست یک جادوگر خشمگین، باید رازی بزرگ را حل کنند.
سرهنگ هنری بوکت به همراه گروهی متشکل از سربازان بریتانیایی، هایلندرهای اسکاتلندی و داوطلبان آمریکایی، مأموریت یافت تا جان صدها مرد، زن و کودک را که در محاصرهی فورت پیت با خطر مرگ حتمی یا حتی بدتری مواجه بودند، نجات دهد.
دو جاسوس فراری از شبکه خارج میشوند، ازدواج میکنند و در کلبه دورافتادهشان مورد حملهی آژانسهای اطلاعاتی مختلف قرار میگیرند که به دنبال یک هارد دیسک دزدیده شده هستند.