4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 101 جایزه و نامزد دریافت 91 جایزه دیگر.
«کتی» همسری عالی در دهه پنجاه هست و زندگی ایده آلی دارد، بچههای سالم، شوهر موفق، و موقعیت اجتماعی بالا، ولی وقتی شوهرش را در حال بوسیدن یک مرد میبیند زندگی عالی اش به هم پیچیده میشود و از کنترل خارج میشود و در این بین دوستی او با باغبانش «ریموند» که سیاه پوست هست و چنین روابطی در آن زمان از نظر جامعه رد شده هستند زندگی اش را از این هم پیچیده تر میکند. کتی زخم خورده و تلاش «فرانک» شوهرش برای نجات ازدواجشان و رابطه پیچیده کتی با ریموند فصل دردناکی در زندگی آنها ایجاد میکند…
نبردی شدید و دشوار چهار روزه بین شبه نظامیان استقلال کره و نیروهای امپریالیست ژاپنی، در منطقهی منچوری چین در حال رخ دادن میباشد. در طول این عملیات یک استاد شمشیرزنی همراه با یک تیرانداز ماهر و فرماندهای جوان علیه نیروهای ژاپنی با همدیگر متحد میشوند تا مسیر جنگ را به نقع خود تغییر دهند...
«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد…
در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شوند…
دو پروفسور با هم تشکیل تیم میدهند تا گنجینه ای گمشده را پیدا کنند. برای اینکار آنها عازم ماجراجویی میشوند که نتیجه اش سر در آوردن از مکان هایی مانند تبت، دوبی و کشور هند است...
داستان این فیلم انیمیشنی دربارهی یک پستچی میباشد که به یک شهر شمالی فرستاده میشود تا در آنجا به ادارهی کارهای روزانه و نامهنگاری مشغول شود ، اما در آنجا کسی به نامهنگاری علاقهای ندارد به همین دلیل او تصمیم میگیرد تا راهی برای برطرف کردن این مشکل پیدا کند و…
کورت اسلون، یک سال پس از وقایع "Kickboxer: Vengeance"، قول داده است هرگز به تایلند برنگردد. با این حال، در حالی که برای یک عنوان MMA آماده می شود، او خود را آرام می کند و این بار به عنوان زندانی به تایلند بازگشته است ...
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 36 جایزه و نامزد دریافت 25 جایزه دیگر.
دانشمندان در یک جزیره پارکی تفریحی ساخته و در آن دایناسورها را شبیهسازی کردهاند. «جان هموند» گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا میخواند. به سبب سهل انگاری کارکنان، دسته ای از دایناسورها آزاد میشوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان میکوشند برای نجات خود از جزیره بگریزند.
این فیلم داستان زندگی یک سرباز آمریکایی به نام «جان کارتر» است که به شکلی تصادفی سر از سیاره مریخ در می آورد، و در آنجا جهانی باشکوه و قابل سکونت را پیدا می کند که موجوداتی به بلندی ۱۲ فوت در آن زندگی می کنند. پس از گریختن از چنگ این موجودات، کارتر با شاهزاده خانمی مواجه می شود که به دنبال یک ناجی برای سرزمین اش است...
برنده 5 جایزه اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
«الن» ( کلبر )، دختر نازپرورده ى میلیونرى به نام «الکساندر اندروز» ( کانولى )، از ازدواج ناخواسته اى که پدرش براى او ترتیب داده میگریزد. خبرنگار کارکشته اى به نام «پیتر وارن» ( گیبل ) سر راه الن قرار میگیرد و این دو در فرار از میامى به نیویورک همراه میشوند...
27 سال پس از اتفاقات قسمت اول، اعضای باشگاه بازندگان بزگ شده و از هم دور شده اند تا اینکه یک تماس تلفنی پریشان کننده و مخرب باعث می شود که آنها دوباره دور هم جمع شوند...
این فیلم درباره پروفسور فلسفه با بازی خواکین فونیکس است که در شرایطی که با بحرانی وجودی دست و پنجه نرم میکند، شروع رابطه ای با یکی از شاگردانش (با بازی اما استون)، هدفی جدید به زندگی اش میبخشد و همچنین منجر به یافتن پاسخ برای سوال های فلسفی که روحش را تسخیر کرده بودند میشود.
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 31 جایزه و نامزد دریافت 44 جایزه دیگر.
انگلستان، اواخر قرن هجدهم. مرد ثروتمندی به نام آقای «دشوود» (تام ویلکنسون) که در آستانه مرگ قرار دارد، تمامی ملک و املاکش را به پسر ارشد خود، «جان» (جیمز فلیت)، که از همسر اولش است می دهد، اما در مقابل از او می خواهد که مراقب دخترانش، «الینور» (اما تامپسون)، «ماریان» (کیت وینسلت) و «مارگارت» نوجوان (امیل فرانسوا) که از همسر دوم او هستند، باشد و مخارج آنها را بطور کامل بپردازد. پس از مرگ پدر، جان که تحت سلطه همسرش «فانی» (هریت والتر) قرار دارد، از قولی که به پدر داده سر باز می زند و حال دختران دشوود به همراه مادرشان مجبورند که از عمارت اشرافی "پارک ساکس" که اکنون متعلق به جان است، بروند و به فکر جایی، البته محقرتر برای ادامه زندگی باشند.
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...
در جهانی که افراد طبقه بندی شده اند تریس متوجه می شود که با بقیه افراد تفاوت دارد اون برای فرار از این جامعه نقشه ی راهی به سوی دگرگونی پیدا می کند او باید قبل از این که خیلی دیر شود خود را به آنجا برساند ...