یک پدر و پسر، که به عنوان اعضای گروه افراطگرای ضد دولتی «شهروندان مستقل» شناخته میشوند، در یک رویارویی با فرمانده پلیس قرار میگیرند. این درگیری به یک عملیات تعقیب و گریز گسترده برای یافتن آنها منجر میشود.
گروهی از بازماندگان ویروس خشم در یک جزیره کوچک زندگی میکنند. وقتی یکی از اعضای گروه برای ماموریتی به خشکی اصلی میرود، او اسرار، شگفتیها و وحشتهایی را کشف میکند که نه تنها آلودهها بلکه سایر بازماندگان را نیز جهش داده است.
در یک هتل دورافتاده، یک محقق و معشوق جوانش در حال بررسی یک ناپدید شدن هستند، بیخبر از اینکه به یک تله مرگبار افتادهاند. یک روح انتقامجو با یک پا در محل پرسه میزند و بازدیدکنندگان بیوفایی را که جرات ورود به قلمروش را دارند، هدف قرار میدهد.
این مجموعه به روایت داستانهایی از روابط تلخ و شیرین میپردازد که در بستر امروز جامعه اتفاق میافتند. در این داستانها، تلاش میشود تا ابعاد، ظرایف و احساسات گوناگون عشق به تصویر کشیده شود.
در سرمای زمستان و در میان کوههای آلپ پوشیده از برف، ماری، ۴۵ ساله، برای گذران زندگی، با کمک معشوقهاش الکس، افسر پلیس مرزی، کارتنهای سیگار را بین فرانسه و ایتالیا قاچاق میکند. زمانی که او با یک پناهنده جوان به نام سلیمان آشنا میشود که حاضر است برای پیوستن به خواهر کوچکش هر کاری انجام دهد، ماری در گردابی گرفتار میشود که بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که تصورش را میکرد.
یک اشتباه ناخواسته زنجیرهای از اتفاقات عجیب را آغاز میکند. با آشکار شدن رازها، مرز بین تصادف و سرنوشت محو شده و شخصیتها را به این فکر وامیدارد که آیا سرنوشت یا یک انتخاب بیدقت، مسیر آنها را هدایت میکند.
ریون و پینکی، دو دوست صمیمی، تحت فرماندهی ناخدا سابرتوث، دزد دریایی قدرتمند، مشغول کارند. اما کنتس سیبیلا با حمله به کشتی آنها، سرکشتی باارزشی را میدزدد و پینکی را میرباید. این اقدام، بخشی از نقشه او برای به دام انداختن ناخدا سابرتوث و تصرف سرزمین دزدان دریایی است. حال ریون و ناخدا سابرتوث...
زد و ادیسون، پس از گذراندن سال اول دانشگاه، در طول یک سفر تابستانی جادهای، با دو دنیای متخاصم سانیساید و شیدساید مواجه میشوند. در این سفر، آنها همچنین با دو گروه تازه از هیولاها آشنا میشوند.
پلیس مارسی در انجام وظایف خود ناتوان شده است. وزیر کشور برای رفع این مشکل، یک واحد پلیس ویژه با حقوق بالا تشکیل میدهد. این تصمیم باعث هجوم داوطلبانی با پیشینههای عجیب و غریب به مراکز پلیس میشود.
میکادو و لتیسیا که شیوه زندگی متفاوتی را در پیش گرفته و فرزندانشان، نوآژ و زفیر، را در خانه و در ون خودشان آموزش میدهند، با مشکل روبهرو میشوند. ونشان خراب میشود و ناگزیر میشوند تابستان را در خانهای سپری کنند. این اتفاق، چالشهایی را برای سبک زندگی ویژهی آنها به وجود میآورد.
وقتی یک گروه مزدور یک مراسم عروسی مجلل را به گروگان میگیرند، اصلاً نمیدانند چه چیزی در انتظارشان است، زیرا ساقدوش عروس در واقع یک مأمور مخفی است که آماده است بر سر هر کسی که بخواهد عروسی بهترین دوستش را خراب کند، آتش بریزد.
سه مرد جوان برای تصدی یک موقعیت شغلی حقوقی در ساختمان شهرداری با یکدیگر رقابت میکنند. فدریکو به پدرش که عضو شورای شهر است تکیه دارد، فابریزیو به دنبال فرصتی دیگر است، و لوکا که از مزایای خاصی برخوردار است، به این رقابت میپیوندد. تنها یکی از آنها میتواند برنده شود – تا اینکه رویدادهای غیرمنتظرهای رخ میدهد.