در خیابان الم، «نانسی تامپسن» و گروهی از دوستانش، در خواب هایشان توسط قاتلی با پنجه های تیز و بلند، بنام «فردی کرگر» مورد اذیت قرار میگیرند. نانسی باید سریعا چاره ای بیاندیشد، زیرا «فردی» قربانی هایش را به سرعت، یکی پس از دیگری به کام مرگ می فرستد...
Hwa-yeon زندگی سخت و طاقت فرسایی دارد و به سختی می تواند زنده بماند. او یک روز تصمیم می گیرد تا به عنوان معشوقه شاه به قصر برورد . در داخل قصر دو شاهزاده یک دختر (Hwa-yeon) را در اتاقی می برند و مست می کنند و … . همین قضیه باعث می شود مثلث عشقی بوجود بیاید و …
«الکس» (استيلر) و «نانسي» (باريمور) وقتي باخبر مي شوند که قسمت پايين يک دوپلکس قديمي خالي شده، هر دو فکر مي کنند آن چه را دنبالش بوده اند، يافته اند. اما خيلي زود پي مي برند که آپارتمان يک عيب بزرگ دارد که فکرش را نکرده بوده اند: همسايه ي طبقه ي بالاشان، «خانم کانلي» (اسل)، زني مسن است که از زندگي شان جهنمي مي سازد.....
تبت. مرد خبيثي به نام «ساردو» (دنس) و افرادش با اخلال در برگزاري مراسمي مقدس، کودکي جادويي معروف به «پسر طلايي» (ريت) را مي ربايند. همزمان در لس آنجلس، سياه پوستي به نام «چندلر» (مورفي)، متخصص يافتن بچه هاي گم شده، با خبر مي شود که او را براي نجات پسر طلايي «برگزيده» اند.
«جولیا» (هیگینز) و «لری کاتن» (رابینسن) به یک خانه ی قدیمی و بزرگ انگلیسی نقل مکان می کنند. غافل از این که نابرادری مرد، «فرانک» (چاپمن) که سابقا دل باخته ی «جولیا» بوده، اینک حالتی هیولاوار یافته و در یکی از نقاط دنج طبقه ی بالای منزل آنان در قالبی از استخوان های پوسیده زندگی می کند.
زمانی که پسری جوان به نام استنلی برای کاری که انجام نداده است ، به اجبار به یک اردوگاه های بیابانی فرستاده می شود ، درمی یابد که در آنجا باید بنا به دلایلِ مرموزی ، همراه عده ای دیگر مشغول به حفر چاله شود. اما…...
در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم، «ژنرال داگلاس مک آرتور» تصمیم گرفت به قولی که در سال 1942 داده بود، وفا کند و دوباره پس از عقب نشینی اجباری از فیلیپین، به آن جا برگردد. بیش از پانصد سرباز امریکایی در اردوگاهی در فیلیپین اسیر ژاپنی ها بودند و با آنان رفتاری بی رحمانه صورت می گرفت و «مک آرتور» می خواست مطمئن شود که این سربازها صحیح و سالم به کشورشان باز می گردند…
آقای “سلیمانی” که از همسر خود جدا شده بزرگ یک خانواده عربی-فرانسوی است. او مجبور میشود از کار خود در کارخانه کشتی سازی کنار بکشید. او که قصد دارد برای خانواده خود ارثی خوب به جای بگذارد تصمیم میگیرد رویای همیشگی خود را دنبال کند…
تٌرکلید و آرنه و پیتر و استفان 4 دوستی هستن که خلافکار هم هستن. ترکلید به شخصی بدهکار هست و به دنبال عدم توانایی دادن قرضش کاری رو به عهده میگیره که دزدی است. ولی نتیجه اون…….
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
اواخر قرن هجدهم. در شهري جنگ زده، گروه تئاتري «هنري سلت» مشغول اجراي ماجراهاي «بارون مونچ هازن» است. ناگهان سروکله آدم عجيبي پيدا مي شود که ادعا مي کند «مونچ هازن» واقعي است. اهالي شهر به او کمک مي کنند تا گروه چهار نفره اش را بيابد و مانع از حمله نهايي ترک ها شود ...
یک پلیس وسواسی ، دنبال رد یک قاتل سریالی است که در خیابان های شهر بوفالو پرسه میزنه ، اما موقعی که دخترش ناپدید میشه ، قید هر گونه فعالیت های مختص به قانون و …رو میزنه تا قاتل رو پیدا کنه…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 14 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
«سسيليا» (ميا فارو) براي فرار از آزارهاي شوهرش، مرتب براي تماشاي فيلم «رز ارغواني قاهره» به سينما مي رود. تا اين که در يکي از اين دفعات، قهرمان فيلم، «تام باکستر» (دانيلز) به او علاقه مند مي شود از پرده بيرون مي آيد...
«لوسی امرسن» (ویست)، زنی تازه مطلقه، همراه دو پسر نوجوانش، «مایکل» (پاتریک) و «سام» (هیم)، نزد پدر خود در شهر کوچک سانتا کلارای کالیفرنیا می رود. گروهی از جوانان شرور به رهبری «دیوید» (ساترلند)، مایکل را به مخفیگاه خود می برند و در آنجا به او خون می نوشانند. چندی بعد «مایکل» حس می کند که آرام آرام بدل به یک خون آشام می شود و …