7 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 19 جایزه و نامزد دریافت 32 جایزه دیگر.
«اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
داستان از جایی آغاز میشود که یک خانواده ثروتمند آلمانی، آنا (سوزان لوتار) به همراه شوهرش گئورگ (اولریش موهه) و پسر کوچکشان گئورگی خیال دارند تعطیلات خود را در ویلای زیبای تابستانیشان که در کنار یک دریاچه قرار دارد بگذرانند. وقتی پدر و پسر به قایقسواری میروند، مرد جوان مودبی به نام پیتر دم در خانه ظاهر میشود و از آنا میخواهد چند تخممرغ به او قرض بدهد. دقایقی بعد دوباره برمیگردد و ادعا میکند در راه تخممرغها شکستهاند و چند تخممرغ دیگر میخواهد. آنا خیال دارد چند تخممرغ دیگر به او بدهد اما مسیر گفتگو به سرعت تغییر میکند. لحن دلپذیر پیتر کمکم خصمانه میشود. سر و کله دوست پیتر، پل پیدا میشود. وقتی گئورگ برمیگردد و از آنها می خواهد بروند، پل و پیتر ویلا را ترک نمیکنند. به زودی روند داستان تغییر میکند…
خانواده فاربر برای گذراندن تعطیلات به خانه ویلایی خود در کنار دریاچه رفته اند. اما در بدو ورود با پیدا شدن سر و کله دو پسر خوش سیما – پیتر و پل – با لباس های گلف بر تن، آرامش شان بر هم می ریزد. پیتر و پل با زمینه چینی آنا، جورج و پسر کوچک شان جورجی را در خانه حبس و سپس شروع به بازی هایی می کنند که با یک شرط بندی هولناک آغاز می شود. پیتر به آنها می گوید که حاضر است شرط ببند هیچ کدام از آنها در ساعت ۹ صبح روز بعد زنده نخواهند بود. خانواده فاربر سعی می کنند تا به هر وسیله ای که شده، از چنگ این دو قاتل خونسرد فرار کنند. اما منطقه ای که در آن زندگی می کنند، بسیار خلوت و تنها تلفن موجود نیز از کار افتاده است و …
« فیلیپ مارلو » ( بوگارت ) ، کارآگاه خصوصى ، مأمور میشود تا درباره ى حق السکوت بگیرى که عکسهاى نامناسبى از دختر یک ژنرال بازنشسته و ثروتمند در اختیار دارد ، تحقیق کند .
«جورج بنکس» (مارتين)، توليد کننده ي کفش هاي ورزشي، در ميانه ي ريخت و پاش هاي يک مهماني عروسي، روزهايي را به ياد مي آورد که به ازدواج تنها دخترش، «آني» (ويليامز) منجر شد...
در سال ۱۹۹۵ «مارتي مک فلاي» يک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دريافت ميکند، و محتويات نامه به مارتي کمک ميکند که ماشين زمان را پيدا کند. مارتي با استفاده از ماشين زمان به غرب قديم ميرود و توجه ميشود که دوستش به دست ارازل و اوباش افتاده است و ...
پنج نفر از دانشجویان کالجی در آمریکا با هم قرار گذاشته اند تا آخر هفته ی خود را در کلبه ای متروکه در جنگل بگذرانند. در کلبه کتابی موسوم به کتاب مرده و یک ضبط صوت را می یابند که متعلق به یک پروفسور بوده است و به زبان بابلی و سومری نوشته شده است. یکی از آن ها ضبط صوت را روشن می کند. آن ها صدای پروفسور را می شنوند که در حال ترجمه ی کتاب است. این کار آن ها باعث رهایی نیروی پلیدی در جنگل می شود...
برادران ایرلندی «مک منوس»، بعد از کشتن تصادفی افراد گروهی مافیایی، فکر می کنند از طرف خدا برگزیده شده اند، و تصمیم می گیرند اعضای مافیا را یکی پس از دیگری به قتل برسانند، اما در همین حین یک مامور فدرال نیز به تعقیب آن دو می پردازد.
این باور وجود دارد که وقتی کسی می میرد روحش به مدت 49 روز در چونگچون یا درعالم برزخ می ماند تا سرنوشت نهاییش مشخص شود، که آیا باید به جهنم برود یابه بهشت و یا دوباره متولد شود. وقتی یی کواک که قاتل اهریمنان است با مرگ گریبان گیر می شود و داخل همین عالم می گردد.
«رود کیمبل» یک مرد جوان بیکار است که در شهری کوچک به همراه مادرش و برادر کوچکترش و ناپدری بد اخلاقش زندگی می کند. او برای تامین هزینه جراحی قلب ناپدری اش تصمیم می گیرد یک رکورد جدید در پرش با موتورگازی از روی ۱۵ اتوبوس ثبت کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
«فرمانده پیکارد» و خدمه اش، بروگ ها را در سفر زمانی به گذشته تعقیب می کنند، تا مانع از بر هم زدن اولین تماس زمینی ها با موجودات بیگانه فضایی در تاریخ شوند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
«پل هکت» (دان) یک شب محیط امن آپارتمانش را در منهتن ترک می کند و برای ملاقات با دختری به نام «مارسی» (آرکت) به محله های پایین شهر نیویورک می رود. در طول شب مجموعه ای از حادثه های عجیب و غیر مترقبه به او ثابت می کند که بهتر بود و در خانه اش می ماند و تلویزیون تماشا می کرد.
هشت سال از ماجراهای فیلم دوم می گذرد و اکنون «اندی» نوجوانی است که به مدرسه نظامی می رود. شرکت سازنده عروسک فیلم قبلی، تصمیم میگیرد دوباره خط تولید را با استفاده از مواد قدیمی به راه بیندازد، و بدینگونه روح «چارلز لی ری» دوباره به زندگی باز می گردد...
برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.