داستان در مورد یک مرد حیله گر و سابقه دار به نام "Toro" می باشد ، اون در شهر مالاگا زبان زد خاص عام بود تا زمانی که تصمیم گرفت از این کار دست بکشد ،بعد از اینکه از شهر خارج شده ، متوجه میشود برادر و خواهر زاده خود دست رئیس سابق خود اسیر شده است، و مجبور میشود به شهر برگشته و برای نجات آن ها به عادت های قدیمی خود روی گرداند..
داستان فیلم روایتگر قصه زنی به نام "ناتالی" (ایزابل هوپر) است. "ناتالی" در دبیرستانی در پاریس فلسفه درس میدهد.او عاشق شغلش است، صاحب دو فرزند است و وقتش را بین خانودهاش، دانشآموزان سابقش و مادرش که بیش از حد خواهان توجه است، تقسیم کرده. یک روز، شوهر ناتالی اعلام میکند قصد جدایی دارد و میخواهد با زن دیگری زندگی کند. بعد از این، ناتالی میماند و تصمیم تازهای که باید برای ادامه زندگی بگیرد و ..
داستان در مورد رابطه میان یک دبیر زبان اسپانیایی و یک دختر مزرعه نشین است. اما زمانی که پدر دختر مزرعه نشین سکته مغزی می کند او چاره ای ندارد جز اینکه به خانه بازگردد و کمکیار مادرش باشد. اینجاست که رابطه آنها تحت شعاع قرار میگیرد و...
"ویوین" و "کلوئی" دو عموزاده بسیار متفاوت می باشند که از زمان بچگی همیشه همراه هم بوده اند. تا اینکه مرگ ناگهانی عمهشان، آنها را به چالش می کشد. آنها باید یک مغازه نانوایی را اداره کنند و اجازه ندهند آنجا تعطیل شود، اما دشواری کار اینجاست که طرز فکر "ویوین" و "کلوئی" کاملاً متضاد هم می باشد...
یک دخترشهری ،به نشت اطلاعات از شرکت تامین نظامی که در آن او کار می کند متهم میشود . توسط سربازان سابق تعقیب شده و او با برادرش پنهان میشود، یک عضو از یک سایه پنهان …
داستان این فیلم درمورد یه پسره به اسم این سو که دارای حس ششم قویه که میتونه ارواح را ببینه اون توی مدرسه جدیدش روح یه دختر مرموزو میبینه و تو این کلاس مدام همکلاسیاش یکی پس از دیگری غیبشون میزنه .
دو قاتل برای کار پیش یک کارتل مکزیکی استخدام میشوند ولی کاری که آنها سپرده میشود چیزی غیرقابل تصور است . آنها باید یک دختربچه 10 ساله که پسر رئیسشون رو ربوده دستگیر کنند.
فیلم داستان مرد جذابی بنام پاتریک است که سعی بر اغوا کردن زنی بنام تارا دارد، اما وقتی تارا دست رد به سینه او می زند پاتریک دچار جنون و توهم شده و خشم فزاینده ای وجودش را فرا می گیرد...
"لولو" یک گرگ ، و "تام" یک خرگوش است ، بنظر می رسد این دو جدایی ناپذیر باشند ، چرا که از بچگی با هم بزرگ شده اند ، و هم اکنون در دوره نوجوانی هستند ،آن ها در سرزمین خرگوش ها یک زندگی راحتی را دارند ، ولی "لولو" که فکر میکرد پدر و مادر خود را از دست داده ، متوجه میشود که مادرش زنده است و ..