دو زوج که هر دو دوباره ازدواج کردهاند و از طریق ازدواجهای قبلیشان با یکدیگر ارتباط دارند، زندگی را به عنوان یک خانوادهی ترکیبی هماهنگ پیش میبرند، تا اینکه یک افشاگری تهدید میکند که روابط متعادل و دقیق آنها را از هم بپاشاند
مأمور مخفی، کارآگاه مایکل، به آتلانتا فرستاده میشود تا در مورد یک کارتل مواد مخدر تحقیق کند. کارتل با استفاده از زنی به نام رز، برای مایکل تله میگذارد. با پیچیده شدن رابطهشان، مایکل باید بین اعتماد به رز و دستگیری او یکی را انتخاب کند، زیرا یک اشتباه در این عملیات مخفی میتواند جان او را به خطر بیاندازد.
گویدو، مردی بدبین و ناامید، از روابط جدی بیزار است و به زنان نگاهی تحقیرآمیز دارد. او روزهای خود را به گپ زدن با دوستانش می گذراند تا اینکه با جولیا، باریستایی ساده و گرفتار، آشنا می شود. جولیا با شخصیت بی ریا و معصوم خود، قلب گویدو را تسخیر می کند و به او نشان می دهد که عشق و زندگی، می توانند شکلی دیگر نیز داشته باشند.
دو مادر در حال کشمکش با انتظارات برآوردهنشده و فشارهای اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند. در حالی که آنها در نقشهای خود به عنوان همسر و فردی حرفهای حرکت میکنند، رابطه غیرمنتظره یکی از زنان، باعث ارزیابی مجدد زندگی و اولویتهایشان میشود.
ماری، یک توسعه دهنده با استعداد املاک، با یک پیشنهاد کاری بزرگ به شهر خود بازمی گردد و در آنجا با مسائل خانوادگی، رقابت و عشق روبرو شده و معنای واقعی کریسمس را در قالب عشق، بخشش و اسب ها می یابد.
شنلقرمزی که توسط نامادریاش به خاطر زیبایی ابدی تحت تعقیب است، به جنگلی وحشتناک فرار میکند و با هفت کوتولهی تشنهی خون متحد میشود – قاتلان خونسردی که در کشتارهای وحشیانه مهارت دارند. روح او در این داستان پریان شوم محک میخورد.
ساپفو و بریتومارتیس، دو زن افسانهای، در کنار دریا با هم ملاقات میکنند. هر دو به دلایلی ناگزیر به آب پناه بردهاند و حالا در کنار هم، به تأمل دربارهی عشق و دلشکستگی میپردازند.
در استپهای زمستانی مغولستان، زندگی دوگانهی ساینا به عنوان یک گلهدار و یک اسبسوار، همزمان با دست و پنجه نرم کردن او با فروپاشی شیوهی سنتی زندگی، از هم میپاشد.
مونیکا پس از فرار از دست خواهر ناتنی قاتل خود، در سیاتل زندگی جدیدی را آغاز میکند. سیمون که دچار فراموشی شده است، با دیدن مونیکا در تلویزیون، خاطراتش را به یاد میآورد و خواهران دوباره به هم میرسند.
هانیدیو، منطقهای کوهستانی در کالیفرنیا، در دهه ۷۰ میلادی پناهگاه آزادیخواهان شد. اهالی این منطقه برای سالها از طریق کشت غیرقانونی حشیش امرار معاش میکردند، تا اینکه در سال ۲۰۱۶، کالیفرنیا استفاده از حشیش را به صورت قانونی آزاد کرد.
این مستند، داستان زندگی مریل نیسکر کانادایی را از ابتدا تا تبدیل شدن او به یک هنرمند مشهور جهانی به نام پیچیز روایت میکند و با استفاده از فیلمهای آرشیوی و تصاویر کنسرتهای زنده، این دگرگونی را به تصویر میکشد.
در روزی که نتایج آزمونهای سطح A اعلام میشود، یک نوجوان بلندپرواز ساکن لندن، در حین گذراندن وقت با دوستانش در نقاط مختلف شهر، با یک انتخاب سرنوشتساز در زندگیاش مواجه میشود و با آن کلنجار میرود.