سياره اي مورد هجوم گروه اسرار آميزي از موجودات قرار ميگيرد که تمام حيات روي زمين را مبتلا و نابود ميکند.تنها تصميم يک زن براي يافتن راهي براي درمان است که از نابودي تدريجي دنيا جلوگيري خواهد کرد.اما کساني از تشکيلات داخلي هم هستند که بي صبرانه منتظر نتيجه هستند و براي پيروزي در اين جنگ هر کاري ميکنند....
داستان فیلم دربارهٔ یک مجرم فراری به نام ریچارد بی. ریدیک با بازی ون دیزل است که توسط یک سفینه فضایی در حال انتقال به سیارهای دیگر میباشد. اما پس از اصابت سفینه به یک دنبالهدار آنها مجبور به نشستن بر روی سیارهای همانند صحرا میشوند. بعد از این ماجرا در این سیاره، خدمه سفینه متوجه میشوند ریدیک تنها کسی نیست که آنها باید از او بترسند...
در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی (Tatarigami)، آشیتاکا (Ashitaka) خود را در میانه جنگ بین خدایان جنگل و تاتارا (Tatara) می بیند. در این ماجراجویی او با سان(San)، شاهزاده خانم مونونوکه نیز ملاقات می کند.
يک ستاره ي دنباله دار عظيم به طرف کره ي زمين در حرکت است. قرار بر اين مي شود که «هري استامپر» (ويليس) و گروهش روي تکه ي اصلي ستاره ي دنباله دار فرود بيايند، تا عمق ۲۰۰ متر آن را سوراخ کنند و يک بمب اتمي در آن کار بگذارند. انفجار اين بمب ستاره ي دنباله دار را دو نيم خواهد کرد...
هیدز با نیروی شیطانیش، هركول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می كند و به زمین می فرستد و تا زمانی كه هركول قهرمان واقعی نشود، نمی تواند نزد خدایان باز گردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق می شود تا شهر را از وجود هیولایی غول آسا نجات دهد و سپس عاشق مگ می شود و ...
«مایک رویرک» رئیس گروه عملیات اضطراری و «دکتر امی بارنز» زلزله شناس ، به تحقیق درباره ی انفجاری زیر زمینی می پردازند که در اثر آن عده ای کارگر ساختمانی جان خود را از دست داده اند. آنها درمی یابند که احداث تونلی زیر زمینی باعث بروز فعالیت آتش فشانی شده است که…
بعد از اینکه (جولی) دختر (کارن) به طرز وحشیانه ای به قتل می رسد، او از پلیس لس آنجلس تقاضا می کند تا رابرت دوب مظنون پرونده را برای همیشه در زندان نگه دارد اما پلیس درخواست او را نادیده می گیرد ...
“آنتونی کورتیس” (تیت)، جوان هجده ساله باهوشی است که تصمیم میگیرد بهجای ورود به کالج، “خوآنیتا” (جکسن) و دوستان هممحلهایاش را ترک گوید و در نیروی دریائی ثبت نام کند. پس از تجربههائی دهشتبار در ویتنام، در سال ۱۹۷۲ به خانه و کاشانه باز میگردد و در مییابد کسی او را به چشم یک قهرمان نمینگرد. او و “خوآنیتا” که در آپارتمان محقری در جنوب برانکس زندگی میکنند، در تأمین معاش با مشکل مواجهند. “آنتونی” حس میکند چارهای ندارند جز اینکه در نقشهای برای دزدیدن “رئیسجمهورهای مرده” ـ اصطلاحی عامیانه برای اسکناسهائی که تصویر ئریس جمهورهای سابق آمریکا بر آنها نقش بسته ـ شرکت کند و گمان میکند این کار ضامن زندگی بهتری برای او، “خوآنیتا” و دیگر نزدیکانش خواهد بود. او از دانش نظامیاش برای طرح نقشه سرقت از اتوموبیل زرهپوش حامل پول استفاده میکند ولی نقشه نافرجام میماند…
در شهرکي که در آن مرد پولدار و صاحب نفوذي به نام «هرود» (هاکمن) همه کاره است، هر سال يک مسابقه ي عجيب هفت تيرکشي برگزار مي شود. دختري به نام «الن» (استون) معروف به «بانو» نيز در اين مسابقه شرکت مي کند. اما در اصل «الن» براي گرفتن انتقام مرگ پدرش - که مارشال ايالتي بوده - از «هرود»، در اين مسابقه شرکت کرده است...
یک آدمکش دولتی پس از اینکه توسط کارفرمایش مورد خیانت و قتل قرار میگیرد، به عنوان یک هلاسپاون (موجودی از نسل هل) زنده میشود و مجبور میشود به عنوان رهبر بیمیل ارتش هل عمل کند.
یک صاحب کتابفروشی مصمم در تولسا، به عنوان یک روزنامهنگار تحقیقی، به بررسی فساد محلی میپردازد. وقتی گزارشهای او ارتباطات شومی را آشکار میکند، او باید هم از خانوادهاش و هم از حقیقت محافظت کند.
یک مادر مجرد به همراه دو فرزندش، یک هتل جنزده را اداره میکند و روح برادر مرحومش به او کمک میکند، چرا که او معتقد است برادر و خواهرش میتوانند با وجود وضعیت روحی برادرش، ایدههای خلاقانهای داشته باشند.
داستان این سریال در مورد جوانی به نام "جاش" می باشد که زندگی بسیار خسته کننده ای دارد و زمانی که کار نمی کند، زمان زیادی را صرف بازی های ویدئویی می کند. زمانی که تمام دنیا در یک بازی کم آورنده اند و فکر می کنند قابل شکست دادن نیست، او این بازی را شکست می دهد و در آن پیروز می شود. پس از شکست این بازی، افرادی مرموز از آینده ظاهر می شوند. آن ها باعث شده اند تا دنیا را خطری بزرگ تهدید کند و تنها کسی که آن را می تواند نجات دهد، "جاش" است. "جاش" با استفاده از سفر در زمان، تیمی حرفه ای برای نجات زمین آماده می کند و داستان سریال آغاز می شود...
در سرویس سازمان اطلاعات بین المللی (ایسا) که یک دفتر جاسوسی بین المللیه، بحران های جهانی فرصتی هستش برای کارمندای رده بالای این شرکت تا به هر نحوی همدیگه رو بپیچونن و بهم خیانت کنن. وسط این همه بریز و بپاش یه جاسوس ماهر و شیک به اسم “استرلینگ آرچر” وجود داره…
داستان در مورد "بری آلن" است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما میرود. چند ماه بعد از کما بیرون میآید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او میدهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشتهی نگهبان که قابل رویت نمیباشد، حرکت کند. در حال حاضر تنها دوستان بری می دانند که او تبدیل به سریعترین مرد زنده جهان شده است. اما او بزودی متوجه میشود که تنها کسی نیست که در هنگام انفجار، قدرت فرا انسانی به دست آورده و افراد دیگری هم هستند که این قدرت را به دست آورده اما در راه درستی از آن استفاده نمیکنند. بنابراین "بری آلن" با آزمایشگاه استار همکاری میکند و مامور میشود تا از مظلومان شهر در برابر حوادث دفاع کند...
جک سالیوان و گروهی از دوستانش در یک خانه درختی تزئین شده زندگی می کنند، بازی های ویدئویی، خوردن آب نبات، و مبارزه با زامبی ها در عاقبت یک آخرالزمان هیولایی انجام می دهند.
مرد جوانی با تواناییهایی شبیه به عنکبوت به عنوان یک ابرقهرمان در شهر نیویورک در حالی که سعی میکند یک زندگی شخصی عادی داشته باشد، با جرم و جنایت مبارزه میکند.
"پروانه ستاره ای" که جنگجوی کهکشان است برای زندگی با خانواده "دیاز" وارد زمین می شود. او همچنان برای محافظت از چوب جادویی پرقدرتی که او را متحیر کرده به نبرد علیه خائنین در سراسر جهان و دبیرستان ادامه می دهد...
"والتر اوبراین" یک نابغه کامپیوتر با ضریب هوشی بالاست که توسط واحد امنیت ملی ایالات متحده به کارگرفته میشود تا به همراه اعضای گروه خود این سازمان را در مقابله با تهدیدات پیچیده و خطرناک موجود در دنیای مدرن یاری کند. اما هرچقدر که او و اعضای گروهش در حل مشکلات و تهدیدهای دشوار دنیای فناوری تبحر دارند، در برقراری ارتباط با محیط پیرامون و سایر افراد جامعه دچارمشکل می باشند...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...