این فیلم در مورد مردی است که توسط نامهای مشکوک به منطقهای به اسم “سامرزایل” کشیده میشود. در آن نامه همسر سابق ادوارد از او خواسته است که به سامرزایل بیاید تا دختر گمشدهاش را در نقش یک پلیس بیابد. اهالی سامرزایل به صورت کاملاً مرموز با او رفتار میکنند. ادوارد بعد از اینکه می فهمد پدر دختر گمشده –روان وودوارد- است جدی تر به جمع کردن مدرک میپردازد و…
داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیهکننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود...
«کريستوفر مارشال» (فاينز) مردي با تربيت اشرافي است که خيال دارد سناتور شود. او يک روز در هتل با «ماريزا ونچورا» (لوپز)، خدمتکاري که لباس زن ثروتمندي را به تن کرده، روبه رو مي شود و به او دل مي بازد. در حالي که «ماريزا» همان زني نيست که «کريستوفر» تصور مي کند...
جرنی و پدربزرگش "مارکوس" مجبورند با واکنش های یکدیگر در مورد از دست دادن کنار بیایند، هنگامیکه مادر جرنی، مین، تصمیم می گیرد او و خواهرش گربه را ترک کند تا مادربزرگ و مادربزرگشان از آنها مراقبت کنند...
«سام بالدوین» پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود …..
در میسوری ، طی دهه 1840 ، هاک فین جوان از ترس پدر مست خود و آرزوی ماجراجویی ، خانواده خواننده خود را ترک می کند و با یک برده فراری جیم در سفر به پایین رودخانه می سی سی پی به سمت ایالات آزاد برده می پیوندد...
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.
"ماریون" زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک است را بشنود.وقتی صدای زنی را می شوند که با دکتر صحبت می کند وارد ماجرای پیچیده ای می شود و...
یک بازیکن کوچک لیگ به نام چاک حاضر نمیشود تا زمانی که سلاحهای هستهای خلع سلاح شوند، دوباره بازی کند. ستاره بسکتبال "آمیزینگ گریس" اسمیت از این پسر پیروی می کند و روندی را آغاز می کند...
در حین خرید برای کریسمس، «فرانک» (دنیرو) و «مالی» (استریپ) به هم علاقه مند می شوند. این برخورد کوتاه شروعی است برای تغییر بزرگی در زندگی هردوی آن ها...
داستان فیلم درباره زنی به نام يشنس فيليپس می باشد. او در کارخانه لوازم آرایشی به عنوان یک گرافیست مشغول به کار است. محصول جدید شرکت یک کرم ضد پیری است اما زمانی که یشنس به طور اتفاقی درباره عوارض خطرناک استفاده مداوم از این کرم، از زبان دانشمندان و هیئت مدیره کارخانه می شنود، در صدد بر ملا کردن آن بر می آید اما ...
سریالیست درباره مرگ و مفهوم مرگ و ارتباط بازماندگان با از دست رفته گانشان. ما از یک طرف با روابط این خانواده از هم ریخته مواجه هستیم و از طرفی با حرفه ناشناخته آنها که شامل مراحل مختلف کفن و دفن می شود. از طرفی با دنیای غم زده اطرافیان این مردگان آشنا می شویم که چقدر برای آنها دردآور ولی برای خانواده سریال ما خالی از هر گونه حس است. گاهی زنده ها از مردگان بی احساس تر می شوند...
داستان سریال درباره ی یک مرکز نگهداری از سالمندان هستش که تمرکز داره روی مشکلات پرستارها , دکترها و سرپرست های آنجا و همچنین واقعیتهایی درباره ی دلسوزی ها و سختی ها هنگامِ نگهداری و مراقبت از سالمندان…
داستان کمدی سریال در مورد خانواده "باند" است، که یک خانواده کاتولیک می باشند. "کنی" پسر نوجوان خانواده به شدت در تکاپو هست که به خانواده اش بفهماند که یک مشکل اساسی دارد...