موشها و موش های فاضلاب که در اصلیترین راز نیم (Secret of N.I.M.H.) هوشیاری فکری بیشتری داشتند، به دره تورن (Thorn Valley) برگشتهاند تا رهبر قدرتمند خود، تیمی بریسبی جوان را اصلاح کنند ...
پس از نفرين خانواده ي رومانوف توسط راسپوتين ، آناستازيا ي کوچک را از مادربزرگش ملکه ماريا جدا مي کنند. آناستازيا در يک يتيم خانه بزرگ مي شود و در جواني با کساني آشنا مي شود که به اميد گرفتن جايزه اي از ملکه ي ثروتمند پير به دنبال دختري هستند که شبيه آناستازيا باشد تا او را به پاريس ببرند.
پیتر بنینگ» (ویلیامز)، وکیل متنفذ و موفق، زن و دو فرزندش را برای تعطیلات کریسمس به دیدن «مادربزرگ وندی» (اسمیت) به لندن می برد. او که بر اثر مشغله های حرفه ای، از توجه و نزدیکی کافی به بچه هایش بازمانده، یک شب از مراسم جشنی به خانه ی «وندی» باز می گردد و در می یابد که بچه ها ناپدید شده اند. در یادداشتی به امضای «کاپیتان جیمز هوک»، از او دعوت می شود تا برای باز پس گیری آنان به «سرزمین رؤیایی» برود
دار، جنگجویی که با حیوانات حرف میزند، مجبور میشود به زمین بیاید تا جلوی برادر شرورش را بگیرد که میخواهد با دزدیدن بمب اتمی، سرزمین بیابانیشان را به بیابانی بدتر تبدیل کند.
«ديک تريسي» (بيتي) با تلاشي مداوم، نقشه هاي شيطاني «بيگ بوي کاپريس» (پاچينو)، رهبر جنايتکاران را بر هم مي زند. از طرف ديگر «تريسي» در زندگي خصوصي با نامزدش، «تس تروهارت» (هدلي) که اصرار دارد او شغل کم دردسرتري براي خود دست و پا کند، درگير است...
داستان پویانمایی برگرفته از کتابی به نام داستانهای پریداین (The Chronicles of Prydain) نوشته لوید الکساندر (Lloyd Alexander) میباشد و درباره پسری جوان به نام تاران (Taran) است که همراه با گروهی از دوستانش تلاش میکند دیگ جادویی سیاه را قبل از اینکه به دست نیروهای اهریمنی بیافتد پیدا کند…
سال ۱۹۶۳، در شب جشن هالووین پلیس دختری ۱۷ ساله بنام «جودیت میرز» را میابد که تا حد مرگ توسط برادر ۶ ساله اش، «مایکل» با چاقو ضربه خورده است. اکنون بعد از ۱۵ سال، درست چند روز قبل از جشن هالووین، مایکل از زندان می گریزد و ...
یک مدافع لوس آنجلس که به طور تصادفی قبل از مرگش توسط فرشته ای بیش از حد عصبانی از بدنش خارج شده بود ، در بدن یک میلیونر به تازگی کشته شده به زندگی باز می گردد.
«کارآگاه هري کالاهان» (ايست وود) پس از دستگيري موفقيت آميز گروهي قاچاقچي مشروب، به فرمان رئيسش «سروان مکي» (ديلمن) به دليل رفتار خشونت آميزش از بخش جنايي به کارگزيني منتقل مي شود. در همين بين، گروهي اوباش به زرادخانه اي دستبرد مي زنند. اما خيلي زود «کالاهان» به بخش جنايي باز مي گردد و وارد عمل مي شود...
یک دهکده آفریقایی تقریباً با یک اسلحه کشنده منهدم شده است. ناپلئون و ایلیا باید ابتدا این اسلحه را پیدا کنند تا بتواند برای فتح جهان از آن استفاده بکنند ...
اسپارتا، ميسي سيپي. در شبي گرم، »سام وود« (اوتس)، پليس گشتي، جنازه ي کارخانه داري اهل شمال را مي يابد و سپس در ايستگاه قطار به مرد سياه پوستي مظنون مي شود و او را دستگير مي کند. خيلي زود معلوم مي شود که مرد، »ورجيل تيبز« (پواتيه) خود پليس جنايي و از اهالي فيلادلفيا است. اما »بيل گيلسپي« (استايگر) رئيس پليس جديد شهر مايل نيست که »تيبز« در اين ماجرا دخالت بکند.
هرمان، لیلی، پدربزرگ و طایفهی بداخلاقشان زمانی که هرمان املاک انگلیسی عمویش را به ارث میبرد، به خارج از کشور نقل مکان میکنند. با این حال، آنها متوجه می شوند که گروهی از تبهکاران در حال اشغال خانه جدید آنها هستند...
ستوان "رابین کروزوئه" خلبان نیروی دریایی پس از بروز مشکل در موتور از هواپیمایش به بیرون می پرد. او به جزیره ای دور افتاده رسیده و خانه ای در آنجا می سازد. او میمونی باهوش که متعلق به یکی از برنامه های فضایی است و همچنین دختری محلی را پیدا می کند و...
دو پلیس کاملا متفاوت، یکی با ضریب هوشی بالا اما قدرت بدنی ضعیف و دیگر با قدرت بالا اما کودن و احمق، به عنوان پلیس مخفی به دبیرستانی اعزام می شوند و ...
سریالِ "غرب وحشی" داستانِ دو مامور مخفی "جیمز تی وست" و آرتموس گوردون" می باشد ، آن ها مامور هستند تا از هر خطری که جانه رئیس جمهور را تهدید میکند ، جلوگیری کنند و ...