برایان پس از اخراج از شغلش، به عنوان پدر خانهدار فعالیت میکند. او به دعوت یک پدر خانهدار دیگر برای یک قرار بازی پاسخ مثبت میدهد، اما متوجه میشود که آن شخص، فردی متقلب و خارج از کنترل است.
لینا کلامر، دختر گم شده کیتی مائورووا و ریچارد مائورووا، زنی است که پس از جعل هویت به عنوان «استر» از کمکاری هیپوفیز رنج میبرد. ریچارد متقاعد میشود که این دختر او نیست، در حالی که کتی با این باور مخالف است که شوهرش از پارانویا و توهم رنج میبرد. لینا سعی میکند آنها را از هم جدا کند و باعث ایجاد مشکلات اساسی برای خانواده میشود. اما این زوج سریعاً به گذشته تاریک و تاریخ قتلآمیز لینا پی بردند و او را تهدید کردند، لینا خشمگین میشود و «اولین قتل» خود را انجام میدهد...
داستان نیک و جانین زندگی زناشویی خوبی دارند تا اینکه شوهر سابق ژانین سعی می کند آنها را از هم جدا کند. با از بین رفتن خاطرات نیک ، او باید تصمیم بگیرد که چه چیزی را قربانی می کند تا بتواند همه چیز را که دوست دارد حفظ کند - یا رها کند...
داستان فیلم درباره دختری به نام آدالین که در قرن بیستم زندگی میکند اما به واسطه یک تصادف در سال 1937 تبدیل به دختری فناناپذیر می گردد که هرگز پیر نمی شود. آدالین که سالها با این راز زندگی کرده، هرگز خودش را به مردی وابسته نکرده چراکه جاوادانگی اش از دست می رود اما با ورود مرد سخاوتمندی به نام الیس ، در دل او طوفانی به پا می شود و تصمیم میگیرد تا برای بدست آوردن فرصت تجربه کردن عشق در کنار او، جاودانگی اش را فدا کند اما....
Donovan Matheson شخصیت اصلی فیلم مردی است میان سال ، در حدود ۳۰ سال قبل او دختر بچه ای را از مرگ نجات می دهد و حالا داستان را برای همه بازگو می کند ، او تلاش دارد که بگوید اتفاقات بدی در آینده رخ خواهد داد ، کسی حرف او را باور نمی کند اما …
کارآگاه "رگان ریلی" و یک زن نظافتچی که بعدا کاراگاهی خصوصی میشود، در مورد آدم ربایی پدر "رگان" و یک راننده زن جوان درست پیش از تعطیلات تحقیق می کنند ...
پس از یک تصادف غم انگیز که تقریباً جان لوک گیبسون را می گیرد، شرکت Hexx برای نجات او یک ایمپلنت در مغز او سیم کشی می کند، اما لوک به زودی متوجه می شود که ...
پسری جوان به همراه سگش هدف سلسله خارجی "مینگ" قرار می گیرند. روزی شمشیرزنی آرام و قدرتمند سر راه آنها قرار گرفته و با آن دو ارتباط برقرار می کند. او می پذیرد پسر را به صومعه ای دورافتاده ببرد تا توسط راهبان محافظت شود و...
زن جنگجویی بنام «الکترا» که بتازگی از مرگ نجات یافته، اکنون سعی دارد از یک پیرمرد و دخترش، در مقابل مامورانی که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند، محافظت کند...
یک مرد رؤیاهای هولناکی از افراد مرده، از جمله مادرش و قربانیان یک قاتل سریالی محلی، میبیند. کارآگاهِ در حالِ پیگیریِ قتلها برای حلّ پرونده به دنبال کمک او میرود.
"راجرز"، که یک بازیگر سابق و فریبدهنده به صورت پارهوقت بود، به دلیل توطئهی یکی از مشتریان ناپسندش از کار خود در کازینو اخراج میشود. او زمانی که در فهرست سیاه قرار میگیرد و پسرش تهدید میشود انتقامش را میگیرد ...
املی یک دختر پولدار لوس است که دوست دارد همیشه مورد توجه باشد. یک روز او خود را در صندوق عقب یک ماشین پنهان میکند که وانمود کند او را دزدیده اند. بر حسب اتفاق ماشین توسط یک دزد به سرقت میرود...
هچ " بعد از یک تصادف ماشین میمیرد در حالیکه همسر و فرزندش فقط زخمی میشوند . حال به هچ دارویی خاص می دهند و او زنده میشود ولی کابوس هایی میبیند که ممکن است واقعی باشد ..
"پُل" در یک سفر کاری در توکیو به سر میبرد. او با "کیرینا"ی جذاب ملاقات کرد و شب را با او در هتل سپری میکند. صبح روز بعد "پُل" هتل را ترک میکند اما یادش میآید که کلیدهایش را جا گذاشته است، زمانی او که به هتل باز میگردد شاهد صحنهی قتل "کیرینا" می شود و...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...
مامور سطح پایین FBI، پیتر ساترلند، در زیرزمین کاخ سفید کار می کند و تلفنی را که هرگز زنگ نمی زند - تا شب زنگ می زند - کار می کند و او را به سمت توطئه ای سوق می دهد که تمام راه را به دفتر بیضی منتهی می کند.
داستان سریال الهام گرفته از فیلم “روانی” آلفرد هیچکاک هست که زندگی “نورمن بیتس” و مادرش “نورما” به تصویر کشیده می شود. داستان از آن جا شروع می شود که نورما یک متل در شهر ساحلی می خرد و …
تابش پرتوهای کیهانی چهار نفر عادی را به قهرمانان با قدرت فوقالعاده تبدیل میکند. رید ریچاردز، دانشمند برجسته، به آقای فانتستیک کشسان تبدیل میشود. سوزان استورم به زن نامرئی تبدیل میشود، جانی استورم به شعله ور انسان تبدیل میشود و بن گریم به مرد سنگی تبدیل کرد.
در آینده ای دور از انتظار، نسل بشر قدرت بینایی خود را از دست داده اند و جامعه باید راهی جدید برای ساختن، تعامل با یکدیگر، شکار و بقا پیدا کند. همه اینها زمانی که دوقلوهایی به دنیا می آیند که قدرت بینایی دارند تغییر می کند.
دو خانواده، گریستون ها و آداماس ها، در سیاره ای صلح آمیز به نام کاپریکا با هم زندگی می کنند، جایی که یک پیشرفت شگفت انگیز در هوش مصنوعی عواقب غیر قابل پیش بینی به همراه دارد.
داستان سریال در آینده رخ میدهد که ضمیر انسانها دیجیتال شده و قابل ذخیره و انتقال به جسمی دیگر است. یک زندانی در بدنی جدید زنده میشود تا داستان یک قتل پیچیده را حل کند تا بتواند آزادیاش را دوباره به دست آورد
روبرتا، آن تروریست سابق و خدمتکاری که در فصل نخست سریال «بلک لاگون» حضور یافت، در این مجموعه انیمهای کوتاه پنج قسمتی بازمیگردد؛ این بار، تمامی شرطبندیها لغو شده است! حامی روبرتا، پدرخواندهٔ خاندان لاولیس، در جریان یک گردهمایی سیاسی به قتل میرسد. رد پای قاتل به زودی به روآنآپور میانجامد؛ بنابراین، اکنون او برای انتقامجویی به این مکان بازگشته است! با این حال، گارسیا، پدرخواندهٔ جدید، و فابیولا ایگلیسیاس، شاگرد و خدمتکار روبرتا، درست پشت سر او هستند. با افزایش شمار قربانیان در کشتار خونین روبرتا، نیروهایی از درون آن جزیرهٔ فاسد (که شرکت لاگون نیز بخشی از آن است) و همچنین از کشورهای دیگر، به سمت چیزی که تهدید میکند به جنگی تمامعیار بدل شود، همگرا میشوند!
“هدف انسانی ” محصول سال ۲۰۱۰ و شبکه “فاکس” می باشد . “کریستوفر چنس” متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد ، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش “وینستن” اداره می شود همکاری می کند، و فردی مرموز و زیرک به نام ” گوررو ” با هنرنمایی” جکی ارل هیلی” نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. “کریستوفر چنس” با بازی “مارک ولی” مهارت “جک بائر”(۲۴) ، شوخ طبعی “جفری داناوان” (Burn Notice )و خوش تیپی ” جیمز باند ” را یکجا دارد…