در میان شلوغی جمعیت هالووین، ناگهان پردهای بر فراز منطقهی شلوغ شیبویا کشیده میشود و تعداد بیشماری از شهروندان را در خود گرفتار میکند. در پی این اتفاق، ده مستعمره در سراسر ژاپن به لانههای نفرین تبدیل میشوند.
لوپین سوم با خواهران کیسوگی به رقابت میپردازد تا یک مجموعه سه تکه نقاشی را که یکبار متعلق به پدرشان بوده و کلید یک راز بیپاسخ است را دزدیده و برای خود به دست آورد...
پس از جنگ ، دختر جوانی که از آن به عنوان ابزاری برای جنگ استفاده می شد ، یاد می گیرد که چگونه درست زندگی کند. با زخم های سوختگی ، او به گذشته خود باز می گردد تا احساسات واقعی خود را نسبت به سرگرد کشف کند ...
دوست لوپین، سامورایی گومون ایشیکاوا، به عنوان محافظ برای یک رئیس یاکوزا مشغول به کار می شود. اما یک قاتل وحشی یاکوزا را می کشد و گومون مجبور به ردیابی او می شود...
"میکی مون" پس از مبارزه ، یک بیماری مُسری گرفته و از دیده همه گان ناپدید می شود ، "آگامون" به همراه مابقیِ دیجیمون ها نیز سعی در جلوگیری از شیوع این بیماری دارند اما...
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟ . . .
قویترین شکارچیهایی که زمانی در انجمن شکارچیان وجود داشتند به دو دسته «روشن» و «تاریک» تقسیم شدند و هر کدام مسیرهای مربوط به خود را طی کردند. سمت "تاریک" شروع به حرکت می کند تا همه شکارچیان را قتل عام کند! پس از یک حمله وحشیانه از طرف "تاریک" شکارچیان، کیلوا مجروح می شود و...
در حین جستجوی پادشاه گمشده خود، کورو و نکو، عضو قبیله قرمز، آنا کوشینا و شیرو را دیدند که توسط قبیله سبز مرموز تعقیب می شدند. قبیله های نقره ای و قرمز برای محافظت از شیرو و آنا از این تهدید جدید، متحد شدند.
این داستان یک جادوگر اسلحه به دسته خیلی خطرناکه! که باید ماموریت های خودش رو به بهترین شکل ممکن به پایان برسونه!!(این انیمه اقتباسی از video game/ Platinum است)
ماجرای شخصی جوان بهنام فانا که از یک خانوادهی نجیبزاده است ، او که به تازگی نامزد شاهزاده کارلو ولیعهد پادشاهی لولمه در آمده است ، بعد از این که کشور درگیر جنگ با آماتسویان میشود ، ازدواجش را به بعد از پایان جنگ موکول میکند ، اما…..
"کیو" شهری زیبا است که به شکوه خود افتخار می کند. دو "اون میوجی" زیبا با هم دیگر ملاقات می کنند ، و شکوفه های زیبا و غمگین کوتاه گیلاس را پس از 1000 سال شروع به هم زدن می کنند...
"میو ساساکی" عاشق همکلاسی خود "کنتو هینود" است و بارها و بارها سعی می کند با تبدیل شدن به یک گربه، توجه "کنتو" را جلب کند، اما در مقطعی، مرز بین خودش و گربه مبهم می شود ...
ارباب قلعه سنپو ، تصمیم گرفته برای لذت بردن خودش ، مسابقه ای بین سامورایی ها با شمشیر های واقعی برگزار کند . قبل از این ، اینگونه مسابقه با شمشیر های چوبی بود و کمتر احتمال کشته شدن سامورایی ها میرفت . ” توری دونو ” یکی از سران سامورایی ها ، با این نظر مخالفت کرده و در حضور جمع ، با در آوردن روده های خود سعی میکند ارباب قلعه را از برگزاری مسابقه منصرف کند ، اما تنها جان خودش را از دست میدهد …
داستان نوجوانی به اسم Teito است که اتفاقات وحشتناکی برایش رخ داده و او دچار فراموشی شده است . Teito که به فراموشی دچار است اغلب رویاهای ترسناکی می بیند . شروع داستان انیمیشن سریالی ۰۷Ghost شبح ۰۷ تقریبا از شب قبل از امتحانات فارغ التحصیلی Teito می باشد ، او و تنها دوستش ، Mikage ، با هم قرار می گذارند تا هیچ وقت همدیگرو رها نکنند و همیشه با هم باشند . در ادامه انیمیشن سریالی در روز بعد موقعی که مردم داشتن در مورد Teito صحبت می کردن ، ناگهان صدای آشنایی به گوشش رسید و او را به سمت خودش کشید . صدا برای او خیلی آشنا بود ، بعد گذشت مدتی زمان کوتاهی ناگهان متوجه چیز عجیبی می شود ، این صدا را کاملا می شناسد و قبلا شنیده است . آری این همان صدایی بود که در کابوسهای شبانه و وحشتناک او ، اقدام به کشتن مرد رویاهایش ، یعنی پدر او ، کرده است . اما این صدا آشنا مال چه کسی است ؟ تیتو به دنبال صدا می رود او متوجه می شود که این صدا متعلق به رئیس ستاد Ayanami ، که نامش Zaiphon است ، می باشد . او تصمیم می گیرد که به آنها حمله کند و انتقام پدرش را بگیرد ولی متاسفانه به دست یکی از نیروهای زیر دست Zaiphon اسیر می شود به زندان فرستاده می شود . دوست او ، Mikage ، که می بیند از اسیر شدن او باخبر می شود ، برای نجات او اقدام می کند و با مقابله با نیروهای Ayanami موفق می شود تا او را از زندان فراری دهد ، ولی در نهایت دوباره به محاصره این نیرو ها در می آیند و تیتو برای فرار دوست خود را به ظاهر گروگان می گیرد.
در سال 2015 در شهر تاچیکاوا، 180000 نفر زندگی میکنند. در بین اونها افرادی به نام Gatchaman وجود دارند. مبارزانی که از زره هایی مسلح با قدرت NOTE (قدرت روحی خاصی که توی موجودات زنده وجود داره) برای مبارزه با دشمنانشون استفاده میکنند. گروه از افرادی با قدرت های پنهان تشکیل شده، تا برای نجات زمین با مجرمان فضایی مبارزه کنند. در چند سال اخیر گروه مجبور شده با چیزی به نام MESS درگیری ها و مبارزه های زیادی داشته باشه.