یک مدیر تلویزیونی بدبین به یک شهر ایدهآل در داخل یک گوی کریسمس نگاه میکند و به طور جادویی به آنجا منتقل میشود. او که در یک شهر برفی بینظیر و در کنار یک جنگلبان محلی از خواب بیدار میشود، متوجه میشود که همه چیز فقط یک فانتزی نیست.
"جولی"، شش ماهه باردار است و دوست پسرش "ترنت" در تعطیلات بسر می برند. اما زمانی که "ترنت" توسط مردی اسرارآمیز ربوده شده و "جاناتان، همسر "جولی" مجبور می شود پول آزادی او را بپردازد، همه چیز به هم می ریزد...
پس از برخورد با دوست سابق مادرش، یک دختر نوجوان خود را بی خانمان و تنها در خیابان های هالیوود می بیند. در تقلا برای زنده ماندن، نوجوان خودسر به تنها گزینه ای که معتقد است، یعنی فروش جسم و روحش روی می آورد...
مردی به تدریج به این گمان میرسد که دوست دختر دور از راهش، که آشنایی آنها از طریق اینترنت صورت گرفته، در همان شهری سکونت دارد که او زندگی میکند. او در پی این تردید، جستجویی را برای یافتن او آغاز میکند.
کاترین یک وکیل موفق است اما در عشق بدشانس است. وقتی به او می گویند که سرنوشتش با مردی به نام مایکل گره خورده، کاترین فکر می کند که همه چیز مزخرف است...
چه اتفاقی میافتد وقتی شش غریبه خوششانس، سه پسر جوان خوشتیپ و سه زن از سراسر جهان، در یک مسابقه تصادفی برنده میشوند - سفر با تمام هزینهها به یک خانه ساحلی شگفتانگیز در مالیبو، کالیفرنیا، به لطف یک مسابقه بزرگ. شرکت های اینترنتی - فقط برای اینکه بفهمند باید آن را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
نوجوانان پردردسر در یک برنامه آموزشی مجدد با گروهی از تروریستها روبرو میشوند که سعی دارند یک نیروگاه هستهای را نابود کنند. این نوجوانان که در یک منطقه دورافتاده گیر افتادهاند، باید از مهارتهای خود برای جلوگیری از یک فاجعه هستهای استفاده کنند...
چهار شعبده باز خیابانی که به چهار سوارکار معروفند ، پس از اتفاقاتی که در قسمت اول پشت سر گذاشتند ، این بار توسط یک نابغه ی دنیای تکنولوژی استخدام می شوند تا غیر ممکن ترین سرقتشان را انجام دهند. اما…
ملاقات بین یک مرد ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا.ی عاشق مردان متاهل و یک مرد متاهل پنهانکار، هردو را مجبور به رویارویی با خواسته های واقعی شان در زندگی عاشقانه می کند.
باهوش، جوان و جذاب. هیچ کسی پیدا نمی شود که به ارشد دانشگاه یعنی "سم" نه بگوید. یک روز به واسطه ی کمک های درسی و خیریه هزاران دلار وارد جیب “سم” می شود و او را وادار می کند تا به فکر جمع آوری پول بیشتری از این راه آسان باشد. پس دوستانش را نیز قانع می کند تا یک موسسه ی خیریه ی بزرگ تر در سطح کشوری بسازند و با دروغ های خود پول بیشتری به دست بیاورند...