مردی که مرگش نزدیک است، تلاش میکند تا اشتباهات گذشتهاش را جبران کند و دوباره با افرادی که پس از یک فاجعه از آنها فاصله گرفته بود، ارتباط برقرار کند.
یک خانواده سالهاست که توسط یک روح خبیث مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. اما زمانی که یکی از اعضای خانواده به وجود این روح شک میکند، امنیت آنها به خطر میافتد.
رز، طراح شیکاگویی، در تعطیلات به زادگاهش در اوهایو بازمیگردد. دلیل این بازگشت ناگزیر، بحران بودجهای است که پروژه بازسازی خانه خیریه برادرش، سال، را تهدید میکند. او تلاش میکند تا با حضورش، این پروژه را از خطر نجات دهد.
پنجاه سال پیش، در کشور ما، تبعیض علیه اقلیتها بسیار رایج بود. در لس آنجلس، برای مقابله با این مشکل، گروهی از رهبران محلی تصمیم گرفتند بانکی تأسیس کنند که به نیازهای جامعه توجه ویژهای داشته باشد. هدف آنها این بود که به افرادی که در جامعه به حاشیه رانده شده بودند، کمک کنند تا به رویاهای خود برسند. این اتفاق مهم، آغاز راهی بود که...
دو دختر یتیم آرزوی داشتن پدر و مادری مهربان را در دل داشتند، اما این آرزو هنوز برآورده نشده بود. کودکی آشفته و ناراحت به آنها در خانهی کودکان پیوست. مدیر خانه تصمیم گرفت تا با بردن آنها به مزرعه در تعطیلات، روحیهی آنها را بالا ببرد و کمی شادی به زندگیشان ببخشد.
میا میجر در انتظار پیروزی مادربزرگش در مسابقه پخت شیرینی است، اما با بازگشت دوست پسر سابقش و مشکلاتی که برای آسیاب خانوادگی ایجاد میشود، برنامههایش بر هم میریزد.
بعد از اینکه دست یک تاجگذار آسیب میبیند، همسایهای مهربان به او کمک میکند تا بتواند در فصل شلوغ تعطیلات، کارگاه تاجگذاریاش را اداره کند. در طول همکاریشان، این دو نفر پیوندی غیرمنتظره و ارتباطی ویژه در ایام تعطیلات برقرار میکنند.
پسر جوانی به نام کریستین بود که تولدش شب کریسمس بود. اما مرگ ناگهانی خواهرش، این شب را برای او و خانوادهاش غمانگیز کرد. تا اینکه با هدویگ، زنی که عاشق کریسمس بود آشنا شد و دوباره به کریسمس امیدوار شد.
این مستند داستان پناهگاه سگهای پیر اولد فرندز را روایت میکند که از یک پناهگاه کوچک خانگی به یک مرکز بزرگ و مجهز تبدیل شده است. این فیلم، داستان عشق، دلسوزی و تعهد افرادی است که به سگهای پیر پناه دادهاند و زندگی جدیدی به آنها بخشیدهاند.