نومئو و ژولیت که دو کوتولهی باغچهای هستند کارآگاه مشهور، شرلوک نومز، را برای تحقیق در رابطه با ناپدید شدن اسرارآمیز سایر تزئینات باغچه استخدام میکنند.
7 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 37 جایزه دیگر.
چارلز که با فروش ماشين به ثروت انبوهی دست يافته پس از کشته شدن پسرش در يک تصادف و جدايي همسرش از او ، همه شور و نشاط زندگی اش را از دست می دهد . او پس از ازدواج مجدد علاقه اش را به اتومبيل از دست داده و به اسبهای مسابقه علاقمند می شد . در اين دوره زمانی ( دهه 1930 ) مسابقات اسبدوانی در امريکا در کانون توجه مردم قرار دارد . چارلز يک تعليم دهنده اسب به اسم تام را استخدام می کند و تام نيز به اسبی به اسم سيبيکوئيت علاقمند می شود که همه سوارکاران خود را بازنده کرده است در حاليکه از نژادی اصيل است . تام معتقد است که او می تواند در مسابقات پيروز شود و ...
سه تا از پیشاهنگ ها شب آخر اردوی خود را میگذرانند. در همین حال در شهر یک بیماری شیوع پیدا میکند که مردم را به زامبی تبدیل میکند. این سه دوست وقتی معنای واقعی دوستی را میفهمند که سعی در حفظ شهر خودشان از شیوع این بیماری دارند...
ماجرا در مورد کماندار مبارز و جنگجویی بنام رابین هود (راسل کرو) است که در ارتش پادشاه ریچارد خدمت می کند. پس از مرگ پادشاه، شاهزاده “جان” قرار است جانشین او شود اما رابین هود او را مردی خودخواه و ظالم می داند و با او مخالف است تا اینکه …
درباره گروهی نوجوانان است که موفق می شوند به راز کارکرد یک ماشین زمان پی ببرند. اما پس از این آگاهی آنها با استفاده های مختلف از این دستگاه شرایط سختی برای خودشان بوجود می آورند که باعث میشود …
دکتر راجر گیرارد یک دانشمند ثروتمند است که بر روی عمل پیوند سر آزمایش انجام می دهد. سرایدار او پسری به نام دنی دارد. دنی با این که فردی بالغ است اما ذهنش شبیه بچه هاست. یک روز یک قاتل روانی به خانه گیرارد حمله کرده، پدر دنی را به قتل می رساند و خودش هم تیر می خورد. دنی از مرگ پدرش بسیار ناراحت شده و به همین خاطر دکتر گیرارد تصمیم می گیرد سر این قاتل را به بدن دنی پیوند بزند. اوضاع از کنترل خارج شده و این موجود دو سر از محل فرار می کند...
در اعماق جنگل های جنوب شرقی آسیا، یک مزدور تشنه به خون، سباستین، به خاطر هیجان دست به شکار انسان زده و قربانیانش را نیز به بردگی می فروشد. او در یکی از عملیاتش یک شمن محلی به نام آرون و خانواده اش را به قتل می رساند. آرون روز آینده به زندگی باز می گردد. اتفاقی برای آرون رخ داده است؛ اتفاقی که شاید برای برخی موهبت به حساب آید اما آرون آن را نفرین می داند. او نمی تواند بمیرد. آرون نمی تواند با مرگ خانواده اش دست و پنجه نرم کند و به همین دلیل دست به خودکشی می زند اما بعد از هر بار تلاش برای خودکشی، روز آینده دوباره متولد می شود. او سعی دارد راز جاودانگی خود را کشف کند و به همین دلیل به سفری در سرتاسر جنگل ها و شهر های آسیا می رود...
یک پدر و همچنین شوهـری میان سال که در شرایطی بحرانی به سر می برد، در روز تولد ۴۰ سالگی اش تصمیم میگیرد که مثل قدیم موسیقی راک اجرا کند. او در هتلی به نام Drake پس از سال ها با دوست دخـتـر قبلی خود و همچنین اعضای گروه موسیقی اش دیدار می کند و قصد دارد به روی صحـنه برود …