آن ماری بلافاصله پس از ترک والدینش ، برای سپری کردن تعطیلاتی هشت روزه در سنت تروپز ، به همراه دوستش ژان پل ، مدرسه را رها می کند . آنها ناخواسته با مشکلاتی پیش بینی نشده مواجه می شوند که ...
در حالی که هنری در طول جنگ اسیر بود ، همسرش درگذشت و او بازگشت تا با چالش های تربیت سه فرزند به تنهایی روبرو شود. هنری ممکن است گاهی مست و عصبانی شود اما طرف بهتری نیز دارد که مدفون نخواهد ماند...
رابطه ی میان یک جانشین فرمانده و عروس آینده اش ، تازه سربازی و نامزدش ، مورد آزمایشی دشوار قرار میگیرد . زمانی که تفنگدار جوان، موقتا به شهری دور فرستاده میشود ...
دو معمار با یکدیگر ازدواج می کنند. زن کار خود را رها می کند و تمام وقت خود را صرف مراقبت از فرزندان خود می کند. مرد با احساس غفلت، با زن دیگری به او خیانت می کند...
بارون لوئیجی فونتانا یک تولید کننده ثروتمند و سرسخت شرابهای خوب و همچنین رئیس تیم فوتبال آماتور سریگنولا است که برای رسیدن به یک قهرمانی پیروزمندانه ، در آستانه صعود به سری C قرار دارد...
یک پسر ثروتمند و خرابکار ، دختر را باج می زند تا نامزد او شود - اگر این کار را نکند ، شرکت پدرش ورشکسته خواهد شد. پسری فقیر اما صادق که او را دوست دارد سعی می کند او را نجات دهد...
یک جانباز جنگ داخلی پس از شلیک به سرش ، فراموشی می کند. هنگامی که به زادگاه خود بازمی گردد ، می فهمد که وی را به عنوان یک متروکه اعلام کرده اند. قاضی محلی به او فرصتی می دهد تا پاکسازی کند ...
جیانی ریموندی خواننده ضعیفی است. او از فرصت استفاده می کند و یک سری کنسرت در ریودوژانیرو برگزار می کند. با این حال همه چیز آنطور که او انتظار داشت پیش نمی رود و انگیزه های واقعی برگزارکننده به زودی آشکار می شود...
بارون تورئالتا به طور مرموزی توسط یک قاتل مرموز، سیاه پوش که خود را "دیابولیکوس" می نامد، کشته می شود. پلیس مظنون است که یکی از بستگان او به خاطر میراث عظیمش مقصر قتل است، اما هر بار که قصد دارند فردی را زندانی کنند، این یکی توسط دیابولیکوس کشته می شود...
در دهه 1950 ناپل (ایتالیایی تر از خود ایتالیا) ، یک زن و شوهر با هم بودن در برابر خواست مادر شوهر تلاش می کنند. در پایان ، نه تنها آنها با هم خواهند بود ، بلکه .....
یک کاپیتان آلمانی و یک کاپیتان آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم به یکدیگر کمک می کنند تا در صحرای آفریقای شمالی زنده بمانند. آنها یک سال بعد در جریان عملیات جنگی در فرانسه دوباره با هم ملاقات می کنند...
دوک گاگالیاردو دلا فورکولتا ، بی پول و متخصص در مسابقات اتومبیلرانی ، متوجه می شود که یک دختر به نام اما مارینی دارد. شغل او در بار آرورا است. دوک تصمیم می گیرد در لاسیا شرکت کند ...
راهبه ای که در یک زندان زنان خدمت می کند به یکی از زندانیان درباره گذشته آشفته خود به عنوان خواننده کاباره، مادر مجرد و قاتل محکوم شده اعتراف می کند...