مرد جوانی به نام جکی که به دنبال کار می گردد، به طور اتفاقی هنر آشپزی اش را به صاحب یک رستوران نشان می دهد. صاحب رستوران که می خواهد سرآشپزش را اخراج کند، جکی را استخدام می کند اما
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
در پى حمله ى «گاریبالدى» به سیسیل، شاهزاده ى سالینا، «دون فابریتسیو» (لنکستر)، می پذیرد که برادرزاده ى محبوبش «تانکردى» (دلون) به ارتش «گاریبالدى» بپیوندد. در سفر هر ساله ى شاهزاده و خانوادهاش به ییلاق، «تانکردى» هم به آنان میپیوندد و دل به «آنجلیکا» (کاردیناله)، دختر «دون کالوگرو» (استوپا) میبندد…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
هندوچين فرانسه (ويتنام)، اوايل دهه ي 1930، «اليان» (دونوو) با پدرش و دختري ويتنامي به نام «کامي» (پام) که او را به فرزندي پذيرفته، يک کارخانه ي توليد کائوچو را اداره مي کند. ورود «ژان باتيست» (پرز)، افسر نيروي دريايي اين زندگي آرام را بر هم مي زند. «ژان باتيست» ابتدا به «اليان» علاقه مند مي شود، ولي بعد عشق پرشور «کامي» را برمي انگيزد...
زن بی رحمی به نام کریستین دستیاری به نام ایزابل را به خدمت می گیرد ، کریستین از این که ایزابل معصوم را اذیت می کند لذت می برد اما زمانی که ایده های کاری ایزابل موفق می شوند کریستین می خواهد آن ها را به نام خود ثبت کند ولی …
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 19 جایزه و نامزد دریافت 38 جایزه دیگر.
داستان این فیلم در قرن نوزدهم میلادی و در کشور ایرلند اتفاق می افتد. آلبرت نوبز ( گلن کلوز ) پیشخدمت وظیفه شناسی است که سالهاست در هتل موریسون شهر دوبلین در حال خدمات رسانی به مشتریان می باشد. آلبرت در این هتل شخصیت شناخته شده ای به حساب می آید و همگان به خوبی با او آشنا هستند …
هنگامی که تروریست ها بوسیله بمب هسته ای، دنیا را تهدید و به وحشت انداختند، تنها امیدواری جهانیان و انسان ها به سرباز جهانی «لوک دورو» است که دنیا را نجات دهد و دوباره فعال شود…
پدری 40 ساله، هنوز هم درگیر زندگی بسیار پیچیده است، هنگامی که زن و دو فرزندنش او را به مقصد نیویورک ترک میکنند نمیتواند تحمل کند که فرزندانش دور از او بزرگ میشوند و در نهایت راهی میشود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
«اليزابت شورت» (کرشنر) بازيگر تازه کاري بود که در هاليوود دهه ي 1940 تقلا مي کرد اسم و رسمي به هم بزند اما در نهايت سرنوشت تلخ و غم انگيزش بر هر آن چه در مدت کوتاه زندگي حرفه اي اش بدان دست يافته بود، سايه انداخت...
چند ساعت بیشتر به تحویل سال نو نمانده و در یکی از محلات حومه دیترویت دو مامور و یک منشی کلانتری ١٣ آماده می شوند تا کشیک خود هم چون شب های دیگر به آرامی سپری کنند. اما بارش برف سبب می شود تا آرامش کلانتری به هم بریزد. همان شب ماریون بیشاپ، رهبر یک گروه تبهکار و قاتل پلیس ها دستگیر شده و باید به زندان منتقل شود. اما اتومبیل حامل زندانی در بوران گیر می کند و مامورین اجباراً به کلانتری پناه می برند. اما گروهی ناشناس به کلانتری حمله می کنند
داستان این این فیلم در ارتباط با زمان آينده نزديک است. مزدوري به نام توروپ از طرف مردي به نام گورسکي اجير مي شود تا دختري را از آسياي مرکزي به نيويورک برساند. توروپ ابتدا فکر مي کند اين يک کار عادي و چيزي در حد همراهي با دختري جوان است، اما ...
روزی روزگاری دو نوزاد پسر در سرزمینی دور توسط زن پرستاری نگهداری میشدند. آزور، با چشمانی آبی و موهایی طلایی از مادری اشراف زاده و آسمار، با چشمانی مشکی و پوستی تیره از همان زن پرستار. آزور و آزمار در کودکی همانند دو برادر به هم عشق میورزیدند اما با گذشت سالها این رابطه صورت دیگری به خود گرفت و ...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
«اوا» (اولمان) که با همسرش «ويکتور» (بيورک) در خانه ي دورافتاده اي يک کشيش در نروژ زندگي مي کند و به تازگي پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتي در مي يابد مادرش «شارلوت» (برگمن) پيانيست نامدار،عزادار محبوبش است، او را براي مدتي نزد خود دعوت مي کند…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
«کریستوفر کلمب» اعتقاد دارد که کره ی زمین گرد است و برای دستیابی به سرزمین های بکر و ثروتمند باید در اقیانوس به طرف غرب حرکت کرد. سرانجام در سوم اوت سال ۱۴۹۲، «کلمب» با سه کشتی «پینتا»، «نینیا» و «سانتا ماریا» رهسپار دریا و کشف قاره ی نو می شود...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 16 جایزه و نامزد دریافت 50 جایزه دیگر.
"آندرا ساچز" روزنامه نگار ساده ای است که به تازگی فارق التحصیل شده است.او به عنوان دستیار دوم "میراندا پرایستلی" مدیر اجرایی بی رحم و جدی یک مجله مد استخدام می شود. رویای "آندرا" تبدیل شدن به یک رونامه نگار ماهر و روبرو شدن با چالش در شغل حرفه اش است .دستیار اول "میراندا" توصیه هایی درباره طرز رفتارش به "میراندا" می کند...
داستان فیلم درباره ی شخصی به نام کارول هست که پس از اتفاقاتی ، با پسربچه ای پناهنده برخورد می کند که از جنگ چِچن جان سالم به در برده است و نیاز به کمک دارد و…
آن دو از اروپای شرقی می آیند. از روسیه، رومانی و اوکراین. آنها پسران شرقی هستند. کسی سن دقیق آنها را نمی داند. ممکن است روسپیگری کنند، اما راهی برای یقین وجود ندارد. مولر که مردی با احتیاط است حواسش به این دو پسر هست. یک روز از آنها می خواهد که به ملاقاتش بروند، اما هیچ نمی داند که قرار است به دام بیفتد…