مِیچن شاله در روایتی شخصی، تأثیر همیشگی جنگ ویتنام بر زندگی خود را بیان میکند. او به شرح دوران کودکیاش در بحبوحه جنگ، شجاعت مادرش و مهاجرتشان از ویتنام به فرانسه میپردازد.
در سواحل دریاچه ژنو، نوجوان مارگو با یک کودک ۷ ساله تحت سرپرستی و یک ماهیگیر جوان سی و چند ساله آشنا میشود. این سه نفر خود را درگیر جاذبه، ناامیدی و میل به فرار مییابند.
مردی که به صورت ناخواسته و در جریان یک مسابقه هنرهای رزمی ترکیبی (MMA) رقیب خود را به قتل رسانده، اکنون فرصتی دارد تا با یافتن پسر زنِ بیوه مقتول، خطای خود را جبران کند.
این روایت، به زندگی ژرمن لو گوف (۱۸۹۱-۱۹۸۶)، بانوی پیشگام میپردازد. او که معلمی اهل منطقه بروتانی فرانسه بود، پس از پایان جنگ جهانی اول، زادگاه خود، دوارننه، را برای تجربهای ماجراجویانه ترک کرد و راهی سفر به سنگال شد. لو گوف در سال ۱۹۳۸، در شهر روفیسک، در نزدیکی داکار، نخستین دانشسرای تربیت معلم ابتدایی را در قاره آفریقا تأسیس و مدیریت کرد.
ماریا دیگر جوان نیست و به افرادی که حتی از خودش هم مسنتر هستند کمک میکند. او که برای گذران زندگی با مشکل روبرو است، حاضر به پذیرش وضعیت ناپایدار خود نیست و گاهی اوقات چند یورو از افراد مهربانی که با نهایت فداکاری از آنها مراقبت میکند - و آنها نیز در عوض او را بسیار دوست دارند - میدزدد.
بعد از ورشکستگی، ایوب برای کار در مزرعه گوجهفرنگی از ازمیر خارج میشود. دستمزدهای پرداختنشده ایوب را کلافه میکند و این موضوع منجر به درگیری با سرکارگرش، هِمّه، میشود. او تصمیم میگیرد هِمّه را بکشد، اما ناخواسته در شهر مسیرش منحرف شده و خشمش فروکش میکند.
آلما، زنی تنها در خانهای مجلل، و مینا، مادری مجرد از یک محله کمدرآمد در شهری دیگر، زندگی خود را بر محور ملاقاتهای زندان با همسرانشان چرخاندهاند. آشنایی این دو زن در اتاق انتظار خارج از بخش ملاقات، سرآغاز...
برنده 3 جایزه اسکار همچنین دریافت 46 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 60 جایزه دیگر.
داستان زنی در برزیلِ تحت دیکتاتوری نظامی است که پس از یک اتفاق خشونت بار، مجبور به تغییر مسیر زندگی خود و فرزندانش می شود. او با چالش های زیادی روبروست و باید برای ساختن آینده ای جدید، تلاش کند.
داستان درباره کتابفروشی مجرد است که در دنیای رویاهای خود زندگی میکند. او برای اینکه زندگی عاشقانهاش را بهبود بخشد، مجبور میشود به آرزوی خود برای نویسنده شدن جامه عمل بپوشاند.
مستندی درباره اینوکستاگ، یوتیوبر ۲۱ سالهای که بدون سابقه ورزشی، رویای صعود به اورست را در یک سال در سر دارد و نشان میدهد چگونه زندگیاش را برای رسیدن به این هدف تغییر میدهد.
میشل پس از تصادف مرگباری که منجر به خودکشی مسافرش میشود، فرار میکند. او و همسرش در حین پنهانکاری، دو میلیون یورو مییابند که زندگی آنها را دستخوش آشوب میکند.
سه ماه پس از زنده ماندن از یک حمله تروریستی در یک اغذیه فروشی، میا هنوز آسیب دیده است و قادر به یادآوری وقایع آن شب نیست. او در تلاش برای حرکت رو به جلو، خاطراتش را بررسی می کند و قدم هایش را دوباره دنبال می کند..
در جنوب فرانسه، مردی به نام لینو که سابقه زندان دارد و به دزدی مشغول است، به عنوان راننده فرار برای خلافکاران کار میکند و خودروهایی را برای اهداف جنایی آنها میسازد.
آنا و ایو که زمانی عاشق یکدیگر بودند و از هم جدا شدهاند، سالها بعد به واسطهی مستند دخترشان دوباره ملاقات میکنند و با وجود زخمهای گذشته، در تلاش برای احیای رابطهشان هستند.